فايلهای ويدئویی مزاج شناسی 2:
مزاج شناسی دو، برای دريافت و مشاهده ويدئو "بخش اول" كليك كنيد!
مزاج شناسی دو، برای دريافت و مشاهده ويدئو "بخش دوم" كليك كنيد!
مزاج شناسی دو، برای دريافت و مشاهده ويدئو "بخش سوم" كليك كنيد!
مزاج شناسی دو، برای دريافت و مشاهده ويدئو "بخش چهارم" كليك كنيد!
مزاج شناسی دو، برای دريافت و مشاهده ويدئو "بخش پنـجـم" كليك كنيد!
مزاج شناسی دو، برای دريافت و مشاهده ويدئو "بخش شـشم" كليك كنيد!
سیب دایت کلینیک را اینجانب در سال 1378 تاسیس کردم. این مرکز به عنوان پایه گذار روشهای نوین سلامتی، بر اساس تغذیه صحیح، علمی و بازگرداندن تعادل عمومی و جسمی افراد، تاکنون هزاران نفر از بیماران و افراد مختلف را با اصول صحیح تغذیه و پیروی از آن آشنا کرده است.
من با استفاده از تمامی امکانات درمانی مفید و بدون هر گونه عارضه که مشتمل بر پزشکی نوین، طب سنتی، رژیم درمانی تخصصی، ورزش و غیره است، روشی را ابداع نمودم که درنوع خود منحصر بفرد است. خلاصه تمامی این روش ها این است که بدون استفاده از دارو و تنها با استفاده از خواص شفابخش خوراکیها میتوان به درمانها و نتایجی دست یافت که بیشتر به شفا و معجزه میماند تا درمان من هر روزه تعداد زیادی از بیماران را که برای تناسب اندام و بیماریهای متابولیک مراجعه میکنند را ویزیت کرده و سعی در درمان آنها دارم. من درمانهای خودم را بروش انحصاری خودم که تلفیقی از طب سنتی و تغذیه نوین است انجام میدهم این روش درمان بشرح زیر است:
روش درمانی ما بر پایه متابولیسم و مزاج شناسی میباشد. در این روش کار ما به معنای واقعی کلمه رژیم درمانی است چرا که عقیده داریم در منابع تغذیه نوین و همچنین منابع غذا درمانی طب سنتی به اندازه کافی مواد غذایی در اختیار داریم که متوسل به دارو نشویم. با توجه به اینکه این تلفیق نوظهور بوده و ممکن است بعضی از همکاران دریافت درستی از آن نداشته باشند توضیحاتی در این ارتباط در زیر ارایه میگردد.
متابولیسم چیست؟
به بیانی بسیار ساده، متابولیسم به مجموعهی پروسههای بیوشیمیایی، و فیزیولوژیکی بدن انسان برای حفظ حالت هومیواستازی، و تجزیهی مواد غذایی مصرفی توسط بدن، و همچنین استفاده از انرژی موجود در آنها اطلاق میگردد. یا به بیانی دیگر، متابولیسم مجموعهی عملکردهای بیوشیمیایی بدن انسان میباشد. سرعت سوزاندن کالریهای موجود در مواد غذایی مصرف شده توسط سلولهای بدن، به نرخ متابولیکی بدن انسان مرتبط میباشد. هر چه متابولیسم بدن سریعتر باشد، بدن با سرعت و نیز کارایی بیشتری قادر به هضم و جذب غذاها و نیز سوزاندن چربیها میباشد. شایان ذکر است که بافتهای ماهیچهای حتی در حالت استراحت کامل (به عنوان مثال در حالت نشستن بدون حرکت و یا حتی در هنگام خواب) نیز، قادر به مصرف و سوزاندن انرژی بسیار بیشتری در مقایسه با بافتهای چربی میباشند.
چه عواملی میتوانند منجر به کاهش سرعت متابولیسم گردند؟
بدن انسان در طول دوران تکاملی خود، قادر بوده تا خود را به بهترین نحو به محیط اطراف وفق داده، و بدین واسطه شانس زنده ماندن خود را افزایش دهد. امروزه، فردی که رژیم می گیرد، در حقیقت به بدن خود این سیگنال را می دهد که مواد غذایی به مقدار کافی و مورد نیاز بدن در دسترس نمیباشند. پیروی از رژیمهای غذا یی بسیار محدود از نظر کالری، بدن انسان را با حالتی مواجه مینماید؛ که مرتب سیگنال قحطی را تاکید میکند.این سیگنال برای بدن ضررهای بسیار اساسی دارد: پیروی از اینگونه رژیم های غذا یی، متابولیسم بدن را به مقدار قابل توجهی کاهش می دهد. که این به نوبه ی خود منجر به افزایش وزن خواهد گشت. همچنین کاهش متابولیسم موجب پیدایش اختلالات هورمونی و نیز پیدایش مشکلات روحی و روانی نیز میگردد. بدن افراد به واسطهی پیروی از اینگونه رژیمهای غذایی، بسیار مستعد چاقی می گردد. این یک واکنش بسیار منطقی فیزیولوژیک توسط بدن بوده، و بدن با انجام این کار در واقع سعی دارد تا احتمال بقای خود در شرایط قحطی را افزایش دهد.حال آنکه قحطی ای در کار نمی باشد. رژیم های شدید مقطعی فقط در سیگنال های فیزیولوژیکی بدن اختلال ایجاد نموده و موجب کاهش نرخ متابولیسم و مهم تر از همه مستعد نمودن افراد به چاقی می گردند.به این گونه رژیم ها، رژیم های یو یو نیز اطلاق می گردد.
منابع مورد برداشت: کراووس - هیومن نوتریشن - مدرن نوتریشن
ارتباط و تلفیق مزاج و متابولیسم
حال در نظر بگیرید که شما به علم تغذیه و رژیم درمانی نوین و متابولیسم آگاه بوده و مزاجها را نیز میشناسید، آنوقت با استفاده از مزاج شناسی میتوانید تا حدودزیادی خصوصیات جسمی یک فرد و همچنین غذاها را بشناسید و با ایجاد یک هماهنگی بین مزاج فرد و مزاج غذاها، ومحاسبات متابولیسم با احاطه بیشتری، یک میزان غذای خاص، را به مقدار خاص و در زمان خاص و به هدف خاص به یک بیمار خاص بدهید، آنوقت خواهید دید رژیم درمانی در عین پیچیدگی بسیار ساده ونتیجه بخش خواهد بود. و این همان تلفیقی است که ما ایجاد کرده ایم.با این تلفیق ما میدانیم که چرا بعضیها در زمان عصبانیت هر چی دم دستشان باشد میخورند. ما می دانیم که چرا بعضی افراد نیاز وحشتناک به شیرینی جات احساس می کنند و چگونه میشود انرا از بین برد. ما با این روش می دانیم که چاق ها با هم متفاوتند و فرق بین چاق دموی و چاق بلغمی چیست و همچنین میدانیم که لاغر کردن این دو با روش های کاملا متفاوت می باشد در حالیکه در رژیم درمانی نوین برای همه از یک روش استفاده میگردد. ما با این روش رویکرد فهیمانه تری برای مبارزه با سلولیت داریم.ما با استفاده از منابع در یافتهایم که کلسترول چربی خون گرم و تری گلیسرید چربی خون سرد است بنا بر این راه حل رژیم درمانی هر کدام را جداگانه دنبال میکنیم. ما میدانیم که دیابت دو نو ع سرد و گرم است و هر کدام را حل در مانی خود را دارد .ما دریافته ایم که چربی کبد را با در نظر گرفتن همه فاکتورهای تغذیه نوین با استفاده از مواد مناسبتری میتوان رژیم درمانی کرد و ما میدانیم که فرق یک فرد لاغر صفراوی با یک فردلاغر سودایی چیست و روش چاق کردن انها با هم متفاوت است. ما میدانیم که هر فرد با توجه به مزاجش تا چه حدی صبر و تحمل دارد و بنا بر این حد برنامه های رژیمی را بر همین اساس ارایه میکنیم. ما میدانیم که بر اساس این یافته ها چگونه بدون دارو فقط با غذا سردرد ها را رژیم درمانی کنیم. ما در رشد کودکان با توجه به مزاجشان براحتی تصمیم گیری میکنیم که باید چه مسیری را طی کنیم.وموارد دیگر که در طول سالیان به ان رسیده ایم باعث شده اند که بعنوان یک مکمل در تیم های پزشکی در جهت درمان مراجعین و ارجاعات سیستم پزشکی موفق و سربلند عمل نماییم.تمام افرادیکه بر نامه های ما را تجربه کرده اند تفاوت ها را یافته اند.
نتیجه کار چه خواهد بود
نتیجه کار عبارت است از ،در درجه اول سلامتی ،در درجه دوم هدف اصلی رژیم درمانی (چاقی ، لاغری و ...)و در درجه سوم تعادل عمومی بدن و رسیدن به این اهداف در روش رژیم درمانی ما ، در مقایسه با روش های مرسوم که فقط متکی بر کالری سنجی میباشند غیر قابل مقایسه است و ما سالهاست که در حال انجام این روش بوده و هستیم و به تمامی زوایای ان اشراف یافته ایم.ما قادر بوده ایم که در این راه تلاش کرده و مزاج شناسی طب سنتی را به زبان تغذیه نوین ترجمه کنیم و انرا با زندگی روز مره مردم ایران و جهان با توجه به نژاد و محل زندگی و وضعیت معیشیتی انان تطبیق دهیم.
لیست رژیم هایی را که پوشش میدهیم
رژیم کاهش وزن موضعی رژیم افزایش وزن چاق کردن رژیم کاهش وزن معمولی رژیم های دستگاه گوارش (اولسریک) رژیم کودکان دیابتی رژیم های مبتلایان به آرتروز رژیم اسید اوریک رژیم شیردهی رژیم بارداری رژیم باردار دیابتی باردار گیاهخوار رژیم بارداری (اکلامپسی و پر اکلامپسی) رژیم های بدنسازی با افزایش وزن بدنسازی عضله سازی و خشک کردن رژیم های بدنسازی با کاهش وزن رژیم های بعد از جراحی کیسه صفرا رژیم خام گیاهخواری رژیم ویژه مبتلایان دفع پروتئین رژیم های افراد دیابتی(کاهش قند خون – در نظر گرفتن دیابت همراه با افزایش وزن و یا کاهش وزن) رژیم ورزشکاران دیابتی رژیم مایعات رژیم نرم رژیم سردرد رژیم سلیاک رژیم سندرم نفروتیک رژیم پس ازسکته مغزی رژیم شیردهی (افزایش شیر مادر و یا همراه با لاغری یا چاقی مادر) رژیم شیمی درمانی تعادلی رژیم صرع رژیم فاویسم رژیم فشار خون رژیم قلبی عروقی (پس از جراحی و یا تعادلی) رژیم ویلسون رژیم پیوند کلیه رژیم های چربی خون (تری گلیسرید و کلسترول) رژیم ژیلبرت رژیم کلیه سنگ ساز اسید اوریک رژیم کلیه سنگ ساز اگزالات کلسیم رژیم کلیه سنگ ساز سیستئین رژیم های تک کلیه رژیم کودک، پایش رشد از تولد تا یکسالگی رژیم کودک، پایش رشد از یکسالگی تا دو سالگی رژیم کودک، پایش رشد از دو سالگی تا پایان سن رشد رژیم گاواژ (آی سی یو) رژیم های گیاهخواری( معمولی، افزایش، کاهش ) کولیت معمولی و ده ها نوع رژیم دیگر در حوزه مزاجها و بیماریهای مرتبط و ....
موضوع پروژه:
تاثیر کلسیم بر PMS
محقق مسئول : دکترحمید رضا شیخ روشندل
محققین:
دکتر هایده ابطحی
دکتر مریم زارعی
الهام امراللهی بیوکی
مجری طرح:
موسسه تحقیقاتی پژوهشی طعام اسرار
تیر ماه 1384
مقدمه
یادداشتی برای خوانندگان:
با توجه به اهدافی که این موسسه پژوهشی برای خود ترسیم نموده است بر آن شدیم تا تحقیقی در ارتباط با تاثیر کلسیم بر PMS انجام دهیم و علت انتخاب این موضوع به قرار زیر می باشد.
دلایل انتخاب موضوع
فیزیولوژی دستگاه تولید مثل زن
در دوره زندگی جنینی، تخمدان پوشیده از لایه یا یا دژرمنیال ، متشکل از تخمکهای ابتدائی است . با تکامل جنین تخمکها تفکیک و بدور خود لایه ای از سلولهای دوکی شکل جمع می کنند که بزودی با تغییراتی که در این سلولها بوقوع می پیوندد تبدیل به سلول های گرانوله می گردند . تخمکی که بدور آن سلولهای گرانوله جمع شده باشد، فولیکول ابتدائی نام دارد . در اواخر دوره جنینی حدود 7 میلیون فولیکول اولیه در تخمدان جنین وجود دارد که بتدریج قسمت اعظم آن از بین می روند تعداد ادفولیکولهای اولیه در هنگام تولد در 2 تخمدان به کمتر از 2 میلیون و در هنگام بلوغ به حدود 300 هزار عدد می رسد.
ازمرحله فولیکول ابتدائی تا تخمک رسیده در دوره بعد از بلوغ انجام می پذیرد . بر خلاف سیستم تولید مثل دائماً در حال تشکیل اسپرم میباشد، در سیستم تناسلی زنان، سیکلهای 28 روزه ای وجود دارد به طور طبیعی در هر سیکل یک فولیکول اولیه کلیه مراحل لازم را تحت تاثیر هورمونها مترشحه از هیپوفر قدامی و هیپوتالاموس پشت سر میگذارد. نتیجه سیکل های قاعدگی ، تشکیل تخمکهای رسیده در هر سیکل و آماده سازی آندومتر رحم برای لانه گزینی تخمک بارور می باشد.
سیکل جنسی تحت تاثیر هورمونهای زیر قرار دارد:
PMS چیست؟
سندرم پیش از قاعدگی PMS مجموعه علائمی است که مشخصا یک تا دو هفته قبل از قاعدگی شروع میشوند و طی 1 تا 2 روز ابتدای قاعدگی پایان می یابند و عبارتند از: ترکیبی از تغییرات آزار دهنده فیزیکی، روانی یا رفتاری در خلال مرحله لوتئال سیکل قاعدگی که با فعالیتهای خانوادگی، اجتماعی یا شغلی فرد تداخل میکنند.
تقریباً یک درصد زنان در سنین باروری، با چنان شدتی مبتلا به PMS هستند که باعث تهدید روابط شغلی و بین فردی بیمار میشود. شایعترین سن ابتلای زنان به این سندرم، 25 الی 45 سالگی است.
علائم شايع سندروم بيش از قاعدگی (PMS):
زنی که از این سندرم رنج میبرد، ممکن است یک یا ترکیبی از ناراحتیهای یاد شده را داشته باشد.
در حال حاضر هیچ کس نمیتواند آمار زنانی را که مبتلا به سندرم پیش از عادت ماهانه هستند ارائه دهد، اما نیویورک تایمز گزارش داد که درصد تخمینی زنانی که دچار این سندرم هستند بین 20 تا 95 درصد هستند. غالباً شنیده میشود که 40 درصد زنانی که بین سنین 14 تا 50 هستند سندرم پیش از عادت ماهانه را تجربه میکنند.
از شما مبتلایان تنها تعداد – ناچیزی – 10 تا 20 درصد تخمین زده شده است – از نشانههای شدید سندرم رنج میبرند که زندگیشان را به آشفتگی میکشاند. به طور متوسط از هر 4 زن 3 نفر دچار pms میشوند.
شناخت انواع PMS:
در سال 1931 میلادی سندرم پیش از عادت ماهانه توسط یک نورولوژیست آمریکایی به 4 دسته تقسیم بندی شد .
دکتر آبراهام که سندرم پیش از عادت ماهانه را به دقت بررسی کرده است . به نشانه ها و عوامل آن پی برد ، و تا آنجا که ممکن بوده ، تعریفی دقیق از آن ارائه داده است وی سندرم یاد شده را بر مبنای نشانه ها به چهار خرده – گروه تقسیم کرد و سپس معالجات ویژه ای برای هر یک از خرده گروههای سندرومی – توصیف کرده بود تجویز کرد.
به عقیده دکتر آبراهام سندرم پیش از عادت ماهانه را می توان به چهار گروه تقسیم کرد:
تنش پیش از عادت ماهانه – A گروه اضطراب:
به نظر می رسد حرف A برای نشان دادن (Anexity) باشد، زمانی در این گروه قرار میگیرند، که به طور عمده اضطراب به تحریک پذیری ، تنش عصبی و خلق و خوی متغیر در آفاق از اواسط فاصله بین 2 عادت ماهانه شروع میشود، و هر چه به شروع آن نزدیک تر می شوند شدت می یابد . حتی گاهی ممکن است این گروه با نزدیک شده عادت ماهانه از افسردگی خفیف شکایت داشته باشند. بنا به نظر دکتر آبراهام 80% زنانی که از سندرم پیش از عادت ماهانه میبرند، در گروه تنش پیش از عادت ماهانه – A قرار میگیرند.
تنش پیش از عادت ماهانه – H گروه ادم:
شاید دکتر آبراهام حروف H را برای نشان دادن (Heaviness) سنگینی برگزیده است. زیرا زمانی که در این رده قرار می گیرند ، پیش از شروع عادت دچار چاقی ، نفخ شکم ، حساسیت دور شکم و پستانها و احتقان ، ورم متناوب صورت ، پاها و بازوان می شود. معمولاً پیش از عادات ماهانه حدود یک کیلو و نیم به وزن بدنشان اضافه می شود ، اما زمانی که از تنش بیش از عادات ماهانه ی – H شدیدتری رنج می برند دو کیلوو نیم بیشتر اضافه وزن پیدا می کنند .
تنش پیش از عادت ماهانه – H در 60 تا 66 درصد کسانی که از سندرم پیش از عادت ماهانه رنج می برند ، پدید می آیند که اغلب همراه با نشانه هائی از سایر خرده گروهها همراه باشد .
تنش پیش از عادت ماهانه – C:
زمانی که از این تنش رنج می برند ، اسیر اشتهای بیش از حد ولع برای خوردن شیرینی و شکلات هستند ، و بیست دقیقه یا یک ساعت پس از این که مقدار زیادی ئیدرات کربن تصفیه شده و قند خوردند ، دچار حالت غش رفتن ، خستگی ، تپش قلب و سر درد می شوند در واقع این میل و اشتیاق زمانی که فرد دچار استرس شدید می باشد افزایش می یابد .
تنش پیش از عادت ماهانه – D:
به نظر می رسد حرف D برای نشان دادن (Depression) باشد، افسردگی بیش از عادت ماهانه، گوشه گیری، در اندیشه خودکشی بودن یا دست به خودکشی زدن از نشانههای تنش پیش از عادت ماهانه – D است زنان این خرده – گروه نیز از بی جانی، سردر گمی، بی منطقی، و اشکال در سخن گفتن شکایت دارند. این تنش در 20% از خانمها مبتلا به pms دیده میشود.
کلسیم:
کلسیم یکی از اساسی ترین مواد معدنی مغذی است ، به طوری که حجم زیادی از اسکلت بدن را کلسیم و ترکیباتی تشکیل میدهند که در آنها کلسیم وجود دارد. به بیان دیگر، بدن به کلسیم متکی است . 99 درصد از یون کلسیم بدن، استخوانها و دندانها را تشکیل میدهد و 1 درصد باقی مانده نیز بقیه در مایعات بدن وجود داشته در اعمال حیاتی بدن شرکت فعال دارد.
اعمال یون کلسیم در بدن:
کلسیم موجود در منابع غذایی به کمک PH اسیدی توسط بدن جذب میشود و در پلاسما به صورت آلبومینهای کلسیم و گلوبولینها کلسیم در میآید که در حدوداً 99 درصد از آن به صورت هیدروکسی آپاتیتهای نا محلول است.
جذب کلسیمی که به همراه غذا وارد بدن می شود ، در قسمت ابتدایی روده باریک و نیز در نزدیکی انتهای روده بزرگ انجام میشود. دفع کلسیم و میزان آن به یون فسفات و نیز به میزان نسبت فسفات دی بازیک به فسفات منو بازیک بستگی دارد که در پلاسما موجود است . فسفات منو بازیک به مقدار لازم از راه ادرار دفع می شود . فسفات های تری سیکلیک که نامحلول و غیر قابل جذب در روده بوده ونیز فسفات های دی بازیک که توسط صفرا وارد روده شده اند، صابون های کلسیم و اگزالات کلسیم غیر قابل جذب در روده را تشکیل می دهند که به همراه مدفوع دفع می شوند.
مقدار کلسیم در خون باید 9 تا 11 میلی گرم درصد سانتی متر مکعب خون باشد.
اگر مقدار کلسیم خون کاهش یابد، غده پاراتیروئید، آنزیم های هیدرولیز کننده استخوان را ترشح می کند تا کلسیم موجود در استخوان آزاد شده و با ورود به جریان خون میزان کلسیم موجود در خون به سطح طبیعی برسد. اما اگر سطح کلسیم خون بالا باشد، هورمونهای دیگری تولید میشوند که باعث تشکیل بافت استخوان توسط سلولهای استخوانی میشوند.
علائم کمبود کلسیم:
اهداف تحقیق
فرضیه تحقیق:
كلسیم بردردهای دوران قاعدگی تاثیر مثبت دارد.
متغییر های تحقیق – متغیر وابسته، متغیرهای زمینهای. متغیرهای مستقل، مقیاس سنجش، پرسش نامه
الف) متغیر وابسته: دیسمنوره (dysmenorrheal)
متغیرهای زمینهای : سن (بر اساس سال تولد)، وضعیت تاهل، تعداد فرزندان
ـ متغیرهای تحقیق ـ متغیر وابسته، متغیرهای زمینهای. متغیرهای مستقل، مقیاس سنجش، پرسش نامه
میزان تحصیلات
متغیر مستقل: رژیم غذایی، استعمال دخانیات (سیگار)، بیماریهای زنانه، استرس، نور آفتاب
ب) مقیاس سنجش
نام متغير | نوع متغير | تعریف علمی متغیر | ابزار اندازه گیری | مقیاس |
رژیم غذایی | اسمی | بر اساس مصرف کلسیم، سدیم، ویتامین B6، ویتامین D، ویتامین C و اسیدهای آمینه |
پرسش نامه | کیفی |
وضعیت تاهل | اسمی | متاهل، مجرد، بیوه و مطلقه | پرسش نامه | کیفی |
بیماریهای زنانه | اسمی | بر اساس نوع بیماری | پرسش نامه | کیفی |
سن | رتبهای – عددی | بر اساس طبقه بندي | پرسش نامه | کمی |
جامعه مورد بررسی:
الف) جامعه مورد بررسی
كلیه زنان 16 تا 45 سال كه تحت نظر مؤسسه تحقیقاتی و پژوهشی طعام اسرار بوده و موافقت خود را برای همکاری با این طرح اعلام نمایند، جامعه موردی بررسی را تشکیل مید هند .
ب) تعداد
شامل کلیه زنان 16 تا 45 سال که تحت نظر موسسه تحقیقاتی پژوهشی طعام اسرار هستند.
ج) روش نمونه گیری
روش نمونه گیری این تحقیق،نمونه گیری تصادفی ساده است. برای این كار از جامعه مورد بررسی به صورت تصادفی،تعدادی را جدا می كنیم كه از نظر شانس انتخاب مساوی هستند.
روش تحقیق، فنون جمع آوری دادهها، طرح تجزیه و تحلیل دادهها:
الف) روش تحقیق
روش كار كارآزمایی بالینی تصادفی Randomised Clinical Trials))است. افراد مورد بررسی را به طور تصادفی،حداقل به دوگروه تقسیم می كنیم. به افراد یك گروه در طی مدت چند دوره قاعدگی كلسیم می دهیم ( گروه مورد )، به افراد گروه دیگر چیزی نمی دهیم، یا جای كلسیم، placibo دریافت. (گروه شاهد)
نتایج مداخله (تاثیر كاسیم بر دردهای دوران قاعدگی) از طریق مقایسه این دو گروه مشخص می كنیم.
ب) فنون جمع آوری دادهها
پس از اخذ موافقت برای شروع كار مصاحبه وتكمیل پرسشنامههای كتبی به صورت مصاحبه قبل وبعد از اجرای طرح انجام می شود.
ج) تجزیه و تحلیل دادهها
از طریق سؤالات باز پرسش نامه، مصاحبه و از طریق مشاهده جمع آوری میگردند. در این طرح، پس از دریافت كلسیم از طریق سؤالات پرسشنامه،
مصاحبه و مشاهده میزان تاثیر كلسیم بر دردهای دوران قاعدگی بررسی می شود.
ملاحظات اخلاقی:
در ابتدا نوع و هدف مطالعه برای افراد مورد بررسی توضیح داده می شود وسپس با كسب رضایت كامل آنها طرح انجام می گیرد.
بررسی و ارزیابی:
آنچه در این فصل ارائه می شود در واقع یک آزمون عملی است که بر روی زنان ایرانی که اکثراً ساکن شهر تهران هستند صورت گرفته است در این آزمون پرسش نامه ای طراحی شد و به تعداد 194 نفر به 2 گروه مورد و شاهد تقسیم بندی شده اند ارائه شد.
در طرح پرسش نامه که تصویر آن را می بینید بعد از کسب اطلاعات شخصی و وضعیت سلامتی، نوع سبک زندگی (وضعیت تحریک ) و همچنین عادات غذایی ویژه و مصرف نمک، چربی، میوه و سبزی، لبنیات و پروتئین حیوانی، علائم مختلف PMS در دو دسته فیزیکی و سایکولوژیک ارائه گردید.
با توجه و بررسی پرسش نامه در 2 گروه مورد و شاهد کفایت زیر حاصل شد:
جدول 1-5: توزیع فراوانی شدت و میزان خونریزی در بین مبتلایان به PMS در 2 گروه شاهد مورد
شدت خونریزی | گروه مورد | گروه شاهد |
كم | 9 | 6 |
متوسط | 43 | 56 |
زياد | 35 | 40 |
5. با بررسی شاخص سن بر روی زنان بیمار که نمودار آنها در صفحات بعدی مشاهده میشود سن غالب جمعیت 92 نفره در گروه مورد بین 20-30 سال و سن غالب جمعیت 102 نفر در گروه شاهد بین 20-30 سال باشد . (جدول 2-5) (نمودار 1-5)
جدول 2-5- توزیع سن در بین مبتلایان به PMS در 2 گروه شاهد و مورد
سن | گروه مورد | گروه شاهد |
زير 20 سال | 10 | 19 |
بين 20 تا 30 سال | 45 | 60 |
بين 30 تا 40 سال | 25 | 17 |
بالای 40 سال | 8 | 6 |
6. با بررسی علائم فيزيک و سايکولوژيک و دسته بندی نمونهها در قالب 4 گروه D,H, C, A به آمار زير دست يافتيم:
جدول شماره 3-5- توزيع علائم PMS در بين مبتلايان به PMS
علائم PMS | گروه مورد | گروه شاهد |
A | 80 | 86 |
C | 19 | 10 |
D | 69 | 70 |
H | 64 | 61 |
7. در طی بررسی در 2 گروه مورد و شاهد که مبتلا به PMS و دارای بیماری زنان بودند به آمار موجود در جدول زیر دست یافتیم .
جدول 4-5- توزیع بیماری زنان در بین مبتلایان به PMS در 2 گروه شاهد و مورد
بیماری زنان | گروه مورد | گروه شاهد |
اندومتریوز | ــــــــ | ــــــــ |
عفونت | 18 | 16 |
کیست | 21 | 20 |
سایر موارد | 8 | 4 |
8. در ابتدا به 109 نفر کلسیم داده شد که ضمن پیگیری و بررسی در مرحله اول، دوم و سوم
مشخص شد که از این جمعیت 5 نفر قرص مصرف نکرده اند و 2 نفر هنوز پریود نشدند، بنابراین مطالعه بر روی 92 نفر باقی مانده صورت گرفت و به این نتیجه دست یافتیم که بیشترین تاثیر کلسیم بر روی دردهای دوره پریود میباشد ضمن اینکه برخی افراد طی یک دوره مصرف دردها آنها به طور کاملاً قطع و برخی طی دو تا 3 دوره مصرف درد آنها به سمت بهبودی و قطع کامل پیش رفت. نتیجه پیگیری به شرح زیر است در طی پیگیری اول از جمعیت 109 نفر 15 نفر به دلایل خاص قرص را مصرف نکردند و نیز 5 نفر پریود شدند.
جدول شماره 5-5: توزیع فراوانی شکم دردهای دوران پریود در 2 گروه مورد- شاهد
شدت درد | گروه مورد | گروه شاهد |
كم | 5 | 13 |
متوسط | 18 | 26 |
شديد | 62 | 57 |
ندارد | 6 | 6 |
جدول شماره 6-5: توزیع فراوانی حساسیت سینهها در دوران پریود
شدت حساسيت | گروه مورد | گروه شاهد |
كم | 10 | 14 |
متوسط | 16 | 23 |
شديد | 27 | 21 |
ندارد | 37 | 44 |
جدول شماره 7-5 : توزیع فراوانی علائم PMS در گروه مورد و شاهد
علائم PMS | گروه مورد | گروه شاهد |
*دردهای مبهم | 49 | 35 |
سردردهای میگرنی | 11 | 10 |
خستگی | 3 | 0 |
افسردگی | 69 | 70 |
طغیانهای عصبی | 80 | 86 |
* منظور از این دردها در واقع درد کمر، سینه، درد شکم، سر درد، درد مفاصل میباشد که در این جا آمار ارائه شده میانگینی از موارد ذکر شده است.
جدول شماره 8-5: توزیع فراوانی رژیم غذایی در دوران قاعدهگی در دو گروه مورد و شاهد
نوع غذا |
گروه مورد | گروه شاهد | ||||
كم | متوسط | زياد | كم | متوسط | زياد | |
پروتئین حیوانی | 73 | 14 | 1 | 87 | 14 | 1 |
غذاهای پر چرب | 36 | 42 | 8 | 43 | 51 | 8 |
لبنیات | 61 | 18 | 9 | 66 | 31 | 1 |
فیبر (میوه جات و سبزیجات) | 20 | 34 | 33 | 16 | 39 | 30 |
نمک | 41 | 28 | 19 | 45 | 43 | 14 |
جدول شماره 9-5: توزیع فراوانی تاثیر کلسیم بر دردهای دوره پریود و علائم PMS
مقدارکلسیم دریافتی |
تاثیر کلسیم بر دردهای پریود | تاثیر کلسیم بر علائم PMS | ||||||
كم | متوسط | زياد | بدون تاثیر | كم | متوسط | زياد | بدون تاثیر | |
-- | -- | 57 | 8 | 1 | 1 | 35 | 2 | 30 |
جدول شماره 10-5: توزیع فراوانی تاثیر کلسیم بر دردهای دوره پریود و علائم PMS طی پیگیری و بررسی در کل جمعیت 109 نفر از 192 نفر
پیگیری و بررسی نتیجه |
تاثیر کلسیم بر دردها | تاثیر کلسیم بر علائم | هنوز پریود نشدهاند |
بدون تاثیر | کسانی که کلسیم را به دلایلی مصرف کردهاند |
||
متوسط | زياد | متوسط | زياد | ||||
پیگیری اول طی 1-3 پریود |
60 | 16 | 32 | 2 | 5 | 2 | 15 |
پیگیری دوم طی مراجعه 2-3 |
18 | 1 | 2 | -- | -- | -- | 2 |
پیگیری سوم | 1 | -- | 1 | -- | -- | -- | -- |
جمع بندی مطالب
در نخستین مرحله جهت فهم دقیق تر مطالب فصول بعدی، فیزیولوژی دستگاه تولید مثل زن به طور خلاصه بحث و بررسی شد. در ادامه در ارتباط با PMS و علائم بروز و نحوه تشخیص آن و دلایل بروز و شیوه درمانی توضیحاتی ارائه گردید و شیوه های درمانی به طور مختصری نقد و بررسی شد بطور خلاصه نتایج حاصل از این بررسی شامل موارد زیر میباشد.
نمودار 1-5- توزیع سن در بین مبتلایان به PMS در دو گروه شاهد و مورد
نمودار 2- 5 توزیع فراوانی شدت و میزان خونروی در بین مبتلایان به PMS در 2 گروه شاهد و مورد.
نمودار 3-5: توزیع درجات PMS در بین مبتلایان به PMS در 2 گروه شاهد و مورد
نمودار 4-5: توزیع بیماری زنان در بین مبتلایان به PMS در 2 گروه شاهد و مورد
نمودار 5-5: توزیع فراوانی شكم دردهای دوران پریود در 2 گروه شاهد و مورد
نمودار 6-5- توزیع فراوانی حساسیت سینهها در دوران پریود
نمودار 7-5: توزیع فراوانی علائم PMS در 2 گروه شاهد و مورد
نمودار 8-5: توزیع فراوانی مصرف غذای پر چرب در دوران قاعدگی در 2 گروه شاهد و مورد
نمودار 9-5: توزیع فراوانی مصرف لبنیات در دوران قاعدگی در 2 گروه شاهد و مورد
نمودار 10- 5: توزیع فراوانی مصرف پروتئین حیوانی در دوران قاعدگی در 2 گروه شاهد و مورد.
نمودار 11-5: توزیع مصرف فیبر در دوران قاعدگی در 2 گروه شاهد و مورد
نمودار 12-5: توزیع فراوانی مصرف نمك در دوران قاعدگی در 2 گروه شاهد و مورد
نمودار 13-5: توزیع فراوانی تاثیر كلسیم بر دردهای دوره پریود در گروه مورد
نمودار 14- 5: توزیع فراوانی تاثیر كلسیم بر علائم PMS در گروه مورد
منابع (References)
بررسی تاثیر هایپر گلایسمی بر روی سردرد
محقق مسئول: دکترحمیدرضا شیخ روشندل
مقدمه
دیابت و عوارض کوتاه مدت:
عوارض کوتاه مدت دیابت شامل افت قند خون (هیپوگلایسمی) و افزایش قند خون (هایپر گلایسمی) میباشد.
هایپر گلایسمی (افزایش قند خون):
افزایش قند خون را هایپرگلایسمی میگویند که به دلایل مختلفی روی میدهد.
علائم هایپر گلایسمی (افزایش قند خون):
علل افزایش قند خون:
*در بسیاری از موارد، قند خون بالا هیچ کدام از علائم فوق را ندارد و شما فقط با اندازه گیری قند خون در آزمایشگاه و یا با دستگاه گلوکومتر متوجه آن میشوید. اگر قند خونتان بیش از حد بالا میباشد، با فواصل زمانی کمتری قندتان را اندازه گیری کنید. در صورت وجود کتون در ادرار با پزشک معالجتان تماس بگیرید. مصرف دارو و انسولین را طبق برنامه ادامه دهید و مایعات بدون قند بیشتری بنوشید. در صورت عدم وجود کتون در ادرارو کمتر بودن قند خون از 300 میلی گرم بر دسی لیتر به فعالیت بدنی بپردازید.
هیپوگلایسمی (کاهش قند خون):
به طور طبیعی با خوردن غذا و ورود آن به معده، هضم در معده آغاز میشود. به دنبال آن غذا در روده باریک به قند (گلوکز) تجزیه شده و گلوکز وارد جریان خون میشود. همزمان انسولین نیز توسط لوزالمعده به داخل خون آزاد میگردد. نهایتاً گلوکز یا قند با کمک انسولین وارد سلولهای بدن شده و جهت تولید انرژی و زنده ماندن آنها به کار میرود.
در مواردی مانند غذا نخوردن و استفاده زیاد از داروهای کاهنده قند خون چه به صورت خوراکی و چه به صورت تزریقی در افراد دیابتی، قند خون کاهش مییابد که ممکن است به طور ناگهانی یا به صورت تدریجی باشد. باید از بوجود آمدن افت قند خون جلوگیری شود و در صورت به وجود آمدن این حالت باید افت قند خون هر چه سریعتر درمان شود زیرا سلولهای مغزی ا از میان اشکال مختلف قندها فقط میتوانند گلوکز را استفاده کنند و همچنین نمیتوانند قند خون را ذخیره کرده و در مواقع افت قند از ذخایر خود استفاده کنند. در نتیجه احتمال آسیب به سلولهای مغز در این حالت وجود دارد.
علائم و نشانههای کاهش قند خون چیست؟
این علائم ممکن است به طور ناگهانی اتفاق بیافتند. علائم همچنین از هر شخص به شخص دیگر میتواند متغیر باشد و از طرف دیگر به میزان قند خونی که معمولا بیمار داشته بستگی دارد. اما به هر حال به طور کلی این علائم و نشانه ها را به دو دسته تقسیم میکنیم.
علائم عصبی:
مانند ناتوانی در تمرکز، احساس سبکی سر، گیجی، کاهش حافظه، بیحسی لب و زبان، بریده بریده صحبت کردن، رفتارهای بی منطق یا تهاجمی، دو بینی و خواب آلودگی و ... میباشد.
علائم عمومی:
شامل تعریق، لرز، تپش قلب، عصبانیت، گرسنگی، ضعف، پوست مرطوب، رنگ پریدگی و ... میباشد.
* در موارد افت شدید قند خون، عملکرد سلولهای مغزی آنچنان تخریب شده که بیمار به کمک دیگران نیاز پیدا میکند. علائم ممکن است شامل رفتارهای عدم آگاهی به زمان و مکان، تشنج مشکل از خواب بیدار شدن یا از دست دادن سطح هوشیاری باشد.
علایم افت قند خون در شب:
نمناک بودن لباس و ملافه. کابوس دیدن. احساس خستگی و سردرد پس از بیدار شدن.
*هنگام افت قند خون ممکن است هیچ کدام از علایم را نداشته باشید مطمئن ترین راه برای اطلاع یافتن از افت قند خون کنترل قند خون میباشد.
علائم افت قند خون زمانی رخ میدهد که قند خون به 70 میلی گرم بر دسی لیتریا کمتر میرسد و معمولا افت قند خون به یکی از دلایل زیر رخ میدهد:
اقداماتی که باید هنگام افت قند انجام دهید:
پس از کنترل قند خون و اطمینان از افت قند خون بلافاصله باید یک قند سریع الجذب استفاده کنید. باید همیشه قند همراه خود داشته باشید.
بیان مساله
اخیراً پیشنهاد گردیده است که مصرف توام مکمل کربوهیدرات و پروتیین موجب افزایش در سطح انسولین گردیده و در نتیجه ورود گلوکز به داخل سلول و تجدید ذخایر گلیکوژنی را تسریع و تسهیل مینماید.
R:11 ; pp : 1877 – 1883))
با توجه به تحقیقات اخیر و بررسیهای پژوهشی انجام شده در مرکز طعام الاسرار نشان داده است که افرادی که دارای اختلاتی در ترشح انسولین در بدن میباشند، اگر به جای استفاده از قند های ساده در رژیم غذایی روزانه خود ،از رژیم های عاری از قند ساده استفاده نماید عوارض ناشی از هایپرگلایسمیمخصوصا سردرد در انها به شدت کاهش میابد. برای درک بهتر موضوع به بررسی متابولسیم کربوهیدراتها ، گلوکز و گلیگوژن و مکانیسم اثر انسولین در بدن میپردازیم.
کلیاتی در مورد انسولین
انسولین یک هورمون پروتیینی است که از سلولهای بتای جزایر لانگرهانس واقع در پانکراس ترشح میشود.
(R:4; pp: 754 764.)
این هورمون در متابولیسم درشت مغذیها؛ بویژه کربوهیدراتها، نقش اساسی دارد. ( 20432030 R:6 ; PP:)
عملکرد اصلی انسولین تنظیم سوخت و ساز گلوکز در تمامیبافتها بجز مغز است و این کار را با افزایش میزان نقل و انتقال گلوکز به داخل سلولهای عضلانی و بافت چربی صورت میدهد. انسولین در واقع تنظیم کننده سوخت و ساز گلوکز است و در عدم حضور آن مقدار ناچیزی از گلوکز به داخل سلولها منتقل میشود.R:4 pp: 1317) .
ساختار پروتئینی
در مهره داران توالی آمینو اسیدی بسیار مستحکم است، انسولین بووین(گاو نر، بوفالو) تنها در سه آمینو اسید باقی مانده با هم تفاوت دارند، یا تنها یک آمینواسید تفاوت پوکرین(خوکی) با توالی آمینواسیدی انسان میباشد، حتی انسولین گونههایی از ماهیها هم به اندازهٔ کافی به انسان نزدیک هستند که بتوان از آنها به طور موثر در درمان بالینی استفاده کرد. انسولین در بعضی بی مهرگان نیز به انسان نزدیک است و اثرات فیزیولوژیک همانند دارد.این شباهت زیاد ساختار انسولین در میان گونههای مختلف، محفوظ ماندن توالی آن را در طول تاریخ تکامل جانوران، بیان میکند.
در بدن، انسولین به صورت هگزامر تولید و ذخیره میشود، در حالی که نوع فعال آن به صورت مونومر است.انسولین به صورت هگزامر(شش جزئی)، غیر فعال است که پایداری بلند مدتی دارد، این ساختار شش جزئی به عنوان محافظت از انسولین بیش فعال عمل میکند. تبدیل ساختار شش جزئی به مونومر از جنبههای اصلی فرمول بندی انسولین برای تزریق است. انسولین شش جزئی بسیار پایدارتر است در حالی که انسولین مونومر بسیار سریعتر واکنش میدهد. انسولین میتواند چندین صفحه بتادارای ریشههای ریز و متصل به هم ایجاد کند که این امر منجر به آمیلوئیدوز (ذخیرهٔ تودههای آمیلوید در بافتها) میشود و از تجمع انسولین برای مدت زمان طولانی جلوگیری میکند.
ترشح و آزاد شدن
سلولهای β انسولین را در دو فاز آزاد میکنند. در فاز اول، انسولین در پاسخ به افزایش مقدار گلوکز خون به تندی آزاد میشود، فاز دوم، رها سازی پایدار و کند
وزیکولهایتازه تشکیل شدهاست که خود مختار از مقدار گلوکز خون رها میشوند.
علاوه بر این، مقداری انسولین نیز بر اثر مصرف غذا آزاد میشود.سلولهای بتا، همچنین تحت تاثیر دستگاه عصبی خود مختار میباشند. ساز و کارهای پیام رسانی این ارتباطات هنوز به طور کامل قابل بحث نیستند. سایر موادی که رها شدن انسولین را تحریک میکنند، آمینو اسیدها که از جذب پروتئینها به دست میآیند.
و استیل کولین، که از پایانههای عصبی ترشح میشوند(دستگاه عصبی پاراسمپاتیک) هستند.ترشح انسولین، شدیدا توسط هورمون نوراپینفرین جلوگیری میشود که خود موجب افزایش میزان گلوکز خون در وضعیت تنش و فشار روانی میباشد.
برای اینکه انسولین بتواند نقش بیوشیمیایی خود را ایفا کند باید به گیرنده های خاصی در سطح سلول بپیوندد.در غشای سلولها پروتئینهای انتقال دهندهای وجود دارند که موجب انتقال گلوکز از خون به داخل سلول میشود. این پروتئینهای انتقال دهنده تحت کنترل میزان انسولین خون در سلولهای مختلف(برای نمونه سلولهای ماهیچهای)هستند. تعداد این گیرنده ها تحت تاثیر غلظت انسولین پلاسما و پرخوری است .غلظت انسولین پلاسما با تعداد گیرنده ها نسبت عکس دارد.یعنی بالا بودن سطح انسولین باعث کاهش تعداد گیرنده ها میشود.پرخوری و افراط در مصرف غذاهای پر کالری بهنوبه خود ترشح انسولین را افزایش میدهد و در نتیجه تعداد گیرنده ها کم میشود.
از اثرات انسولین بر متابولیسم کربوهیدراتها عبارتست از:
(R:5 ; pp: 771772.)
اثر خالص این فرآیندها موجب افزایش مقدار گلیکوژن در کبد و عضلات میگردد.
(R:6 ; PP:2045)
در واقع انسولین حمل و نقل گلوکز را از طریق غشاهای سلولی، تسهیل مینماید که این اثر بوسیله گیرندههای مخصوص انسولین موجود در دیواره سلولهای حساس به انسولین نظیر بافت عضلانی صورت میگیرد.
(R:5 ; pp: 771772.)
تحقیقات نشان میدهد، یکی از حاملین گلوکز در سطح غشای سلولهای عضلانی
Glut 4 نام دارد و ثابت شده که انسولین در ایجاد آن نقش اساسی داشته و بدین وسیله ورود گلوکز را به سلول تنظیم میکند.
(R:7; pp: 850858.)
مطالعات در زمینه متابولیتهای مورد مصرف در بافتهای گوناگون نشانگر آن است که انسولین در مرحله پس از صرف غذا دو حادثه مهم را موجب میشود:
1 کاهش رهاسازی سوختهای درونی؛ نظیر: گلوکز توسط کبد (مهار گلیکوژنولیز و گلیکونیوژنز) و اسیدهای چرب از بافت چربی.
1 افزایش بکارگیری سوختهای درونی جهت ذخیرهسازی (نظیر تبدیل گلوکز به گلیکوژن)
(R:3 ; pp: 5569.)
مهمترین تحریک کنندههای ترشح این هورمون؛ گلوکز، آمینواسیدها، هورمونهای دستگاه گوارش (سکرتین، کولیه سیستوکینین و ...) میباشند.
(R:2 ; pp: 754 764.)
در طی فعالیت با اثر هیپوتالاموس و سیستم عصبی سمپاتیک ترشح انسولین کند میشود. این امر موجب جلوگیری از کاهش قند خون شده و کربوهیدرات مورد نیاز بافت عصبی و عضلانی را در طی ورزش تامین میکند
(R:4; pp: 1317.)
انسولین ترشح شده به خون پس از مدت کوتاهی توسط بافتهای مختلف؛ بویژه کبد، از خون برداشت شده و تجزیه میگردد. عوامل متعددی بر برداشت و تجزیه کبدی انسولین موثرند. بر اساس برخی یافتهها؛ دریافت آرژنین، کوله سیستوکینین و یک برنامه غذایی با محتوای پروتیین موجب کاهش تجزیه کبدی انسولین میشوند.(R:8 ; pp: 100154)
مطالعات در زمینه متابولیتهای مورد مصرف در بافتهای گوناگون نشانگر آن است که انسولین در مرحله پس از صرف غذا دو حادثه مهم را موجب میشود:
مهمترین تحریک کنندههای ترشح این هورمون؛ گلوکز، آمینواسیدها، هورمونهای دستگاه گوارش (سکرتین، کولیه سیستوکینین و ...) میباشند.
در طی فعالیت با اثر هیپوتالاموس و سیستم عصبی سمپاتیک ترشح انسولین کند میشود. این امر موجب جلوگیری از کاهش قند خون شده و کربوهیدرات مورد نیاز بافت عصبی و عضلانی را در طی ورزش تامین میکند
انسولین ترشح شده به خون پس از مدت کوتاهی توسط بافتهای مختلف؛ بویژه کبد، از خون برداشت شده و تجزیه میگردد. عوامل متعددی بر برداشت و تجزیه کبدی انسولین موثرند. بر اساس برخی یافتهها؛ دریافت آرژنین، کوله سیستوکینین و یک برنامه غذایی با محتوای پروتیین موجب کاهش تجزیه کبدی انسولین میشوند.
متابولیسم کربوهیدراتها تامین کننده اصلی گلوکز، مهمترین تولید کننده انرژی در بدن، میباشد. بواسطه همین نقش مهم گلوکز در تأمین انرژی؛ مجموعهای از هورمونها در تنظیم غلظت آن در خون نقش دارند.
( R :2 ; pp: 754 760.)
گلوکز جذب شده از روده در سه مسیر میتواند به مصرف برسد:
1 تأمین انرژی؛
2 ذخیره انرژی به شکل گلیکوژن در عضلات و یا چربی در بافت چربی؛
1 تبدیل شدن به کتواسیدها و ایجاد آمینواسیدهای غیر ضروری. R: 2; 1999. pp: 754 764.))
میزان و سرعت جذب و هضم کربوهیدراتها در روده کوچک، عمدهترین نقش در تعیین اثرات متابولیکی مصرف کربوهیدرات در بدن و اینکه گلوکز در چه مسیری به مصرف برسد؛ را داراست. عوامل متعددی نظیر: حجم مواد غذایی مصرفی، میزان پروتیین و چربی غذا موجب کاهش سرعت هضم و جذب کربوهیدرات میگردند. این عوامل موجب کاهش سرعت جذب کربوهیدرات از روده شده و در نتیجه کاهش سطح ترشح انسولین را در پی دارند. (R:3 ; pp: 5569) .
همانطور که ذکر گردید ذخیره کربوهیدرات در بدن بصورت گلیکوژن میباشد. در حالت طبیعی ذخایر گلیکوژن در دو بافت کبد و عضلات تامین کننده حدود 2000 کالری انرژی میباشد که انرژی مصرفی برای 20 مایل دویدن میباشد.R:4 ; pp: 1317.) )
هورمونها نقش بسیار مهمیدر تنظیم میزان ذخایر گلیکوژن در عضلات و کبد دارا میباشند و نقش اکثر آنها بواسطه تنظیم غلظت گلوکز خون صورت میگیرد و در بین این هورمونها انسولین جایگاه خاصی را داراستR:4 ; pp:20).
در واقع مصرف کربوهیدرات و دسترسی به گلوکز برای دوباره سازی گلیکوژن عضلانی و حفظ ذخایر گلیکوژن کبدی ضروری است و کاهش ذخایر گلیکوژن کبدی و عضلانی به کاهش ظرفیت و توان انجام فعالیت بدنی منجر خواهد شد.R:5 ; pp: 771772.) )
قابل توجه آنکه گلیکوژن سوخت ضروری در ورزشهای با شدت متوسط و زیاد میباشد.
( R:1; pp : 106 – 111.)
تحقیقات نشان دادهاند که دریافت مکملهای کربوهیدراته در چند دقیقه نخست پس از پایان ورزش موجب تسریع دوبارهسازی ذخایر گلیکوژنی میگردند. گمان بر این است که مکانیسم مسئول این موضوع مرتبط با اثر انسولین بوده و از طریق حاملین Glut 4 انجام میشود. اخیراً پیشنهاد گردیده است که مصرف توام مکمل کربوهیدرات و پروتیین موجب افزایش در سطح انسولین گردیده و در نتیجه ورود گلوکز به داخل سلول و تجدید ذخایر گلیکوژنی را تسریع و تسهیل مینماید.
R:11 ; pp : 1877 – 1883))
اهمیت و ضرورت تحقیق
افزایش قند خون درطولانی مدت،باعث کاهش طول عمر فعالیت پانکراس گردیده وعلاوه بر ان باعث ایجادآسیب وصدمه به اعضای مختلف بدن مانند: کلیه ،چشم،قلب و عروق، اعصاب و ... میگردد. لذا کلینیک طعام الاسرار سعی بر این دارد که با برنامه ریزی صحیح تغذیه ایی برای این بیماران تا حد زیادی با عوارض ناشی از این بیماری مقابله نماید برخی از این عوارض عبارتند از:
دیابت و اعصاب:
اختلالات عصبی ناشی از دیابت یکی از عوارض شایع در دیابت میباشد.
نوروپاتی دیابتی:
یک عارضه شایع در دیابت نوروپاتی دیابتی میباشد که در آن اعصاب بدن دچار اختلال عملکرد میگردد. آسیب به اعصاب میتواند مربوط به یک عضویاهمه اعصاب باشد.
علائم آسیب اعصاب:
کاهش حس، درد در دستها، پاها و ساق پاها، مشکلات گوارشی، عفونت مثانه، مشکلات قلبی، مشکلات جنسی و حتی ضعف عضلات میباشد.
هر چه زمان ابتلا به دیابت بیشتر باشد احتمال ابتلا به نوروپاتی دیابتی افزایش مییابد.
آمارها نشان میدهند حدود 50 % از بیماران دیابتی به نوروپاتی مبتلا هستند.
نوروپاتی دیابتی در افراد سیگاری، بالای 40 سال و کسانیکه در کنترل قند خون دچار مشکل هستند رخ میدهد.
دیابت ومشکلات کلیوی:
یکی از عوارض شایع دیابت عوارض کلیوی میباشد.
دیابت شایعترین علت نارسایی کلیه در دنیا و ایران است گلومرول های کلیه محل تصفیه خون هستند ومشلات کلیوی در افراد دبابتی ناشی از اختلال عملکرد گلومرولها میباشد.
در مراحل ابتدایی بیمار پروتئین در ادرار ظاهر میشود با تشخیص زودرس میتوان از بدتر شدن آن جلوگیری کرد.
علت ایجاد مشکلات کلیوی در افراد دیابتی افزایش حجم خونی است که از داخل رگهای کلیه میگذرند که به مرور زمان باعث آسیب رساندن به عروق کلیه و مشکلات کلیه میشود.
دیابت و مشکلات دهان و دندان:
افراد دیابتی با قند خون کنترل نشده نسبت به افراد غیر دیابتی بیشتر در معرض خطر از دست دادن دندانها هستند.
قند خون بالا به رشد میکروبها و ایجادعفونت کمک میکند. ازطرفی عفونت خود باعث افزایش قند خون میشود و کنترل دیابت را مشکلتر خواهد کرد.
معمولا پس از عفونت دندانها لثهها قرمز،ملتهب و متورم میشود و با این وضعیت معمولا هنگام مسواک زدن فرد دچار خونریزی از لثهها میشود.
در افرادسیگاری و دیابتیهای بالای 45 سال این مشکلات شایع تر است.
شکایات رایج بیماران دیابتی:
دیابت و بینایی:
در صورتیکه به دیابت مبتلا هستید بدن شما نمیتواند بدرستی از قند موجود در خون استفاده کند،در نتیجه غلظت خون افزایش مییابد. قند خون بالا میتواند سبب پیدایش تغییراتی در رگهای کوچک بدن شود .و باعث انواع بیماری های چشمیمیشود که برخی از آنها عبارتند از: آب مروارید (کاتاراکت) آب سیاه(گلو کوم)و از همه مهمتر از بین رفتن عروق داخل کره چشم (رتینو پاتی) که مورد آخرشیوع بیشتری درمبتلایان به دیابت دارد.ظت خون افزایش مییابد. قند خون بالا میتواند سبب پیدایش تغییراتی در رگهای کوچک بدن شود. به این ترتیب دیابت بر بینایی شما اثر میگذارد.
در افرادیکه قند خون آنها به خوبی کنترل شود، تا حد بسیار زیادی میتوان از عوارض چشمیدیابت جلوگیری کرد یا آن را تعویق انداخت ودر صورت بروز هر یک از مشکلات درصورت کنترل صحیح قند خون میتوان از بروز عوارض و پیشرفت عوارض جلوگیری میکند.
اهداف تحقیق
هدف اصلی:
اهداف فرعی:
اهداف فرعی این تحقیق عبارتند از:
سؤالات تحقیق
سؤالات اصلی:
سؤالات فرعی:
سؤالات فرعی این تحقیق عبارتند از:
فرضیههای تحقیق
فرضیههای اصلی:
فرضیه های فرعی:
فرضیه های فرعی این تحقیق عبارتند از :
مواد و روشها
نوع مطالعه؛ زمان و محل انجام آن:
این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی متقاطع (Two period cross over trial)
میباشد که به صورت دوسوکور و با هدف مقایسه اثر دو وعده غذایی بر میزان انسولین و گلوکز سرمیدر بیماران مراجع به کلنیک طعام الاسرار تهران انجام میگیرد.
جامعه آماری مورد مطالعه:
افراد مراجع به کلینیک طعام الاسرار
روش تجزیه و تحلیل دادهها:
جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار آماری spss و جهت ارائهی اطلاعات از نرمافزارهای Power Point, Excell, Word استفاده شده است.
تستهایی که در بررسی جهت تأیید فرضیات مورد استفاده قرار گرفتهاند عبارتند از: آزمون t زوج، t مستقل، آنالیز واریانس یکطرفه، تست شفه و ضریب همبستگی پیرسون.
روش برآورد حجم نمونه و تعداد آن:
به طور کل در مطالعات بالینی متقاطع (Cross over) حجم نمونه لازم بمراتب کمتر از مطالعات بالینی موازی است. برای مطالعهای از نوع موازی اندازه نمونه با استفاده از فرمول که در آن و میباشد؛ به دست میآید.
اگر بر اساس متغیر انسولین سرمیاندازه نمونه لازم برای مطالعه موازی محاسبه گردد؛ در هر گروه ؟ نفر نیاز خواهد بود. از طرفی رابطه بین اندازه نمونه در دو نوع مطالعه موازی و متقاطع به این صورت است:
که در آن واریانس پاسخهای مورد مطالعه بین ا فراد واریانس پاسخهای مورد مطالعه در افراد و n= تعداد نمونه لازم برای مطالعه متقاطع میباشند.
لذا اگر برای متغیر انسولین سرمیمیزان در نظر گرفته شود، اندازه نمونه برای هر مرحله از مطالعه متقاطع حاضر 7 نفر میباشد. لازم به ذکر است که کلیه محاسبات فوق برای دو متغیر دیگر یعنی گلوکز سرمیو فعالیت نیز انجام پذیرفت و اندازه نمونه کمتر از 7 نفر بدست آمد. لیکن برای افزایش دقت میبایستی این مطالعه با اندازه نمونه 7 نفر در هر گروه مطالعه که برای سطح انسولین سرمیبدست آمده است، انجام شود.
روش گزینش و دستهبندی افراد و تجویز وعدههای غذایی:
روش گزینش:
با توجه به محدودیت تعداد افراد مراجع به کلینیک طعام الاسرار که واجد معیارهای ورود به مطالعه و فاقد معیارهای خروج از مطالعه بودند.
سنجش انسولین و گلوکز:
دستورالعمل زمانبندی سنجشها:
در ابتدای امر و جهت ورود افراد به تحقیق همگی آنان تحت آزمون سنجشFBS ) Bs یکساعته و دو ساعته انسولین ناشتا و انسولین یکساعته و دوساعته و c peptide ) قرار گرفتند. سپس در هر مرحله از آزمون پس از انجام فعالیت بدنی به منظور کاهش ذخایر گلیکوژن و قبل از صرف وعده غذایی آزمون؛ کلیه افراد تحت آزمون سنجش انسولین و قند دو ساعته قرار گرفتند. به این ترتیب که در لحظه شروع صرف غذا و سپس در فواصل 30 دقیقه؛ در روز آزمون و دو و نیم ساعت پس از غذا؛ وفعالیت بدنی تا و جهت کاهش ذخایر گلیکوژن در این افراد صورت گرفت. سه ساعت پس از این مرحله (در واقع دو و نیم ساعت پس از صرف وعده غذایی آزمون)، همگی افراد تحت آزمونهای تست قند خون قرار میگیرند.
کلیه موارد فوق برای مرحله دوم آزمون تکرار گردید.
بررسیهای تن سنجی:
برای تعیین شاخصهای تن سنجی که از جمله متغیرهای مستقل مطالعه میباشند؛ پس از تعیین قد فرد با یک قدسنج معمولی؛ با کمک دستگاه In Body 3.0 که در واقع یک دستگاه آنالیزکننده ترکیب بدن میباشد؛ اطلاعاتی نظیر: وزن و قد اندازه گیری میشود.
مشخصات ابزار جمعآوری اطلاعات و نحوه جمعآوری آن:
ملاحظات اخلاقی:
با توجه بدانکه در این مطالعه از هیچ ترکیب دارویی و یا ماده شیمیایی دیگر که ممکن است برای افراد تحت آزمون در کوتاه مدت و یا بلند مدت خطرساز باشد، استفاده نشده و بررسی در قالب تغییر در برنامه غذایی طراحی گردیده است؛ لذا از نقطه نظر اخلاقی مشکل خاصی در بین نیست و تنها مورد موجود در این مطالعه خونگیری از افراد تحت آزمون میباشد که آنهم توسط افراد متخصص و با نهایت دقت صورت گرفته است و قبل از انجام نیز تمامیافراد از روند تحقیق مطلع بوده و این تحقیق با اخذ رضایت نامه کتبی از آنان صورت گرفته است.
فهرست منابع
1 Lvy, J. L. ''Glycogen resynthesis after exercise: effect of carbohydrate intake.'' Int J Sports Med, 1998, 19, pp: 142145.
2 Burtis, C. A. Ashwood, E. R. '' Tietz text book of clinical Chemistry.'' 3th Ed. Pjiladelphia, Saunders, 1999. pp: 754 764.
3 Garrow, J. S. James, W. P. T. Ralph, A. '' Human Nutrition.'' 10th Ed. United State, Churchill Liveingstone, 2000, pp: 5569.
4 Mc Ardle, W. D. Katch, F. I. Katch, V. L. '' Sport and Exercise Nutrition.'' Baltimore. Maryland, Williams and Wikins, 1999. pp: 1317.
5 Shills, M. E. Olson, J. A. Shike, M. Ross, A. C. '' Modern Nutritions in Health and Disease.'' 9th Ed. Maryland, Williams and Wilkins, 1999. pp: 771772.
6 گایتون، آ. "فیزیولوژی پزشکی." ترجمه شادان، ف. تهران، شرکت سهامیچهر، سال 1362. ص: 2045 2030.
7 Kuo, C. H. Hwang, H. Lee, M. C. Castle, A. L. lvy, J.L. '' Role of insulin on exercise – induced GLUT 4 protein expression and glycogen supercompensation in rat skeletal muscle. ''J Appl Physiol, 2003, 10, pp: 850858.
8 Kahn, R. C. Weir, G. C. '' Diabetes Mellitus.'' 13th Ed. Pennsylvania, Lea and Febiger, 1994. pp: 100154
9 Zawadzki, K. M. Yaspelkis, B.B. Ivy, J. L. '' Carbohydrate protein complex increases the rate of muscle glycogen storage after exercise.'' J Apple Physiol, 1992, 72, pp: 18541859.
10 Burke, L. M. Collier, G. R. Beasley, S. K. Davis, P. G. Fricker, P. A. Heeley, P. Walder, K. Hargreaves, M. '' Effect of coingestion of fat and protein with carbohydrate feedings on musclegycogen storage.'' J Appl Physiol, 1995, 78, pp: 2187 2192.
11Tarnopolsky , M . A . Bosman , M . Macdonald , J . R . Vandeputte , D . Martin , J . Roy , B . D . J Appl physiol , 1997 , 83 , pp : 1877 – 1883
جهانبینی ذات درمانی (بخش اول)
نویسنده مسئول: دکتر حمید رضاشیخ روشندل
ذات درمانی
مقدمه:
آنچه را كه این جانب تحت لوای این نام آورده ام،به قصد ایجاد تحولی در طب و یا بنیان روشی مجزا به غیر از آنچه تا به حال مرسوم بوده نمی باشد.بر همگان آشكار است كه طب علمی است تجربی و هر آنچه كه تجربی باشد در هر لحظه خود را انكار می كند. بنابر این حتی تعصب بر این گفتار نیز بیان ضد و نقیض خواهد بود. چیزی كه باعث به وجود آمدن رشتههای درمانی گوناگون گردیده، استوار نمودن یك خط مشی صحیح بر اساس بینشهای متفاوت میباشد. روشهای درمانی موجود مثل رایحه درمانی،طب سوزنی،پزشكی نوین،هومیوپاتی و..... هر یك چهارچوبی را در نظر گرفته و بر مبنای آن نظریاتی را اعلام نموده و آنرا تجربه می كنند.تجربه كردن این ایده ها جزء مشترك همه آنهاست. بنابراین ذات درمانی نیز با داشتن یك الگوی خاص قصد دارد از یك زاویه ویژه ایده های خود را در معرض تجربه قرار. اینجانب با توكل به حق،امیدوارم كه این ایده ها مورد توجه دانش پژوهانی قرار بگیرد كه قصد دارند عمر خود را در خدمت به بشریت بگذرانند. ذات درمانی ،عبارتست از روشی برای پیش گیری از انحراف از معیار سلامتی.در این روش استفاده از منابع طبیعی اعم از غذا و دارو،مبنای اصول درمان است. ذات درمانی در حقیقت ساده ترین و كم ضررترین راه برای پیشگیری یا درمان یك انسان نامتعادل است. از دیدگاه ذات درمانی متقاضی درمان فردی است كه چه از نظر جسمی و چه از نظر ذاتی و یا روحی دچار حالت و یا حالتهایی باشد كه با معیارهای یك انسان عادی فاصله گرفته باشند. بدیهی است كه این ایده مورد توجه تمامی علوم درمانی است و بالطبع سخن جدیدی نیست.آنچه كه ذات درمانی را از دیگر رشته های درمانی متمایز می سازد چهارچوب اصولی آن و یا روش نگرش این روش در خصوص جهان بینی طبی انسان است.در ذات درمانی سخن از انسانی است كه تمامی ابعاد وجودی او در نظر گرفته شده و بر روی آن تأكید می گردد.در میان رشته های درمانی، هومیوپاتی شبیهترین نگرش را به این روش دارد.
وجوه انسانی از دیدگاه ذات درمانی:
در ذات درمانی برای انسان سه جزء یا سه وجه درنظر گرفته شده است.
ذات درمانی اجزاء انسان را مدغم در یكدیگر نمی داند بلكه كلیه آنها را به صورت مجزا در نظر می گیرد،به ویژه روح و جسم را.
به عقیده ذات درمانی این دو هیچگاه به صورت واحد درنمی آیند،بلكه از طریق واسطی به نام ذات و یا هویت یا نفس به یكدیگر متصل می باشند.این واحد ارتباطی دارای خواص مشتركی از روح و جسم است كه تا آخرین لحظات زندگی خاكی،این ارتباط را حفظ میكند.
ذات درمانی معتقد است كه كلیه تغییراتی كه منجر به ایجاد حالت سلامتی و یا بیماری میگردد دارای یك منشأ اثر از ذات است.ذات انسان دارای حالتی است كه با تأثیرگذاری بر روی روح و جسم می تواند خواص طرفین را به یكدیگر منتقل سازد. با توجه به این مطلب ذات درمانی یك چهارچوب خاص را ارائه میدهد كه كل ماهیت خود را به دو بخش پیشگیری و درمان تقسیم می كند.هرچند این تقسیم بندی از رایج ترین تقسیمات سایر علوم نیز می باشد ولی در ذات درمانی به دلیل اصول و عقاید ویژه متفاوت از سایر رشته هاست.
مبحث پیشگیری:
ذات درمانی علاوه بر اینكه از تجربیات سایر روشهای درمانی بهره می گیرد،به شدت به درنظر گرفتن ذات و هویت انسانی توجه دارد.از دید ذات درمانی فرق بین انسانها در افتراق ذات و هویت آنهاست وگرنه مواد تشكیل دهنده همه جسمها یكی است و كوچكترین تفاوتی با هم ندارند، میزان ابتلاء به بیماریها بواسطه اختلاف در ذات بشری است نه در جسم آنها و اگر به جز این بود تمامی مردم دچار بیماری های یكسان می شدند و داروهای یكسان آنها را درمان می كرد و یا اینكه یك نوع غذا منشأ یك نوع اثر در افراد میشد، در حالیكه در هیچ یك از موارد فوق الذكر نتایج یكسان حاصل نمیشود و از نظر من همه این اختلافات بواسطه عدم تشابه در ذات انسانهاست. ذات درمانی می گوید كه هرگاه علوم درمانی هویت ذات انسانی را نادیده بگیرند بدون شك در مسیر خود مرتكب اشتباه شده اند و این اشتباه را تا زمانی كه این مسئله مهم را مورد توجه قرار ندهند ادامه خواهند داد.در حال حاضر بسیاری از علوم درمانی بدون توجه به ذات،انسان را تنها از دیدگاه فیزیكی محض و به صورت یك جسم مادی درنظر گرفتهاند كه این دیدگاه ضربات سهمگینی را بر پیكر طب وارد ساخته است.
ذات درمانی و مراتب وجودی انسان
ذات درمانی مراتب وجودی انسان را از روح به عنوان بالاترین رتبه و جسم به عنوان پایین ترین رتبه درنظر می گیرد كه از بالا به پایین رقت به غلظت می رسد و روح در رقیقترین درجه قرار دارد كه عملاً غلظت و ظلمت برایش بی معنی است و این مراتب به تدریج به غلظت و تاریكی می رسد كه ذات و هویت انسانی در بخش قربت به روح، دارای رقت و در بخش قربت به جسم، دارای غلظت میگردد و همین تغییرات تدریجی كه نامحدود نیز می باشند تفاوت بین وجوه انسانی را فراهم می سازند و انسانها را با این همه گوناگونی و عدم تشابه متفاوت میكنند. اگر روزی فرا برسد كه مراتب این ذات به تفكیك شناسایی گردند،در آن زمان درمان دردهای جسمی و روحی و روانی كاری بسیار ساده خواهد بود. تا آن حد كه ممكن است بیماریها هیچگاه به ظهور نرسیده و در مرحله پیشگیری قابل كنترل باشند، همانند كشفیاتی كه در علم ژنتیك رخ داده است. البته با توجه به اینكه این علم دیدی محدود به جسم انسان دارد بدون شك یك علم كامل نخواهد بود و در مرحله ای اجباراً متوقف خواهد شد كه زمان این موضوع را به اثبات خواهد رساند.
چون ذات درمانی ذات انسانی را منشأ اثر بر جسم میداند این تأثیرات را به سه دسته تقسیم كرده است:
تقسیم بندی جسم و جسد از دیدگاه ذات درمانی
ذات درمانی در بخش پیشگیری توجه خود را به ذات و هویت متمركز میكند، ولی در بخش درمان بیشتر متوجه جسم می شود،چرا كه راه ورود و تأثیر بر هویت و ذات انسانی جسم است و در واقع تنها راه نفوذ جسم است.بنابر این ذات درمانی دارای تقسیم بندی دیگری در این بخش می باشد كه به شرح زیر است: جسم و جسد از این دیدگاه دارای دو بخش عمده می باشد.
بخش اول:
به قسمتهایی از جسد گفته می شود كه دارای یك ارتباط قوی و غیر قابل انكار با ذات و هویت داردكه جسمیت خاص نامیده می شود.
بخش دوم:
به آن قسمت از جسم و جسد گفته می شود كه هیچگونه ارتباطی با ذات و هویت ندارد و جسمیت تام نامیده می شود.
جسمیت خاص
اگر بعد عرفانی موضوع را درنظر بگیریم مرتبه جسمیت خاص بالاتر از جسمیت تام است و در واقع جسمیت تام غلظت محض است كه بخش كاملاً خاكی از وجود انسان است و جسمیت خاص به واسطه اینكه یك درجه بالاتر از جسمیت تام است دارای رقت شده و در نتیجه از غلظت كمی فاصله گرفته كه این رقت بواسطه همان ارتباطش با ذات و هویت انسانی است.
جسمیت تام
جسمیت تام فاقد هویت ذاتی است،معمولاً قسمت بیشتری از كل جسم در این بخش گنجانده می شود.در این بخش دردها و درمانها با دیگر موجودات هم جنس مشابه است.یعنی علاوه بر اینكه درد و درمان در این بخش با انسانهای دیگر مشابه است با حیوانات نیز از تشابه برخوردار است.برای مثال شكستگی استخوان كه در این بخش گنجانده می شود،برای تمامی انسانهایی كه به همین نحو دچار شكستگی استخوان شده باشند از یك فرمول درمانی استفاده می كنند كه حتی برای حیوانات نیز قابل استفاده است.
جراحات موضعی و سوختگی ها،شكستگی ها در تمامی گونه های بشری و حتی حیوانی مشروط به هم گروهی(مثلاً پستانداران)با یك نوع فرمول و تكنیك بهبودمی یابند. یكسانی نحوه درمان به این علت است كه وابسته به هویت موجودات نمی باشد.از دید ذات درمانی فرق بین حیوان و انسان در هویت و ذات نیست بلكه در روح است.یعنی حیوانات دارای ذات می باشند ولی فاقد روحند،البته حیوانات ذاتی درخور جسم خود دارند و بسته به رقتی كه دارند مؤثر می شوند.مثلاً هر چقدر رقت ذات حیوان بیشتر باشد به ذات انسانی نزدیك تر می شونو می توانند بر انسان تأثیر گذاشته و یا از آن متأثر شوند.مثل سگ و گربه و اسب،در این بحث هر چقدر غلظت ذات حیوان بیشتر باشد به همان نسبت از انسان دورتر می گردد مثل خوك،مورچه و..... مشخص نمودن نقاط خاصی از بدن برای این بخش یعنی جسمیت تام تقریباً مشكل و پیچیده است.
در واقع هر گاه بتوان به نقطه خاصی به عنوان مركز درد اشاره كرد(مثلاً نقطه ای در ساعد،لاله گوش و یا نقطه ای در ران در این بخش (جسمیت تام )می گنجد.به عبارت ساده تر،درد و جراحات و اشكالات در نقاطی كه بیمار بتواند آنها را نشان بدهد و كاملاً مشخص باشند جزء این گروه تقسیم بندی می شوند.برای روشن تر شدن مطلب مثالی می آوریم.ممكن است شما از پا درد شكایت كنید ولی نتوانید نقطه خاصی از پایتان را نشان دهید.درواقع شكایت از یك درد نامفهوم و منتشر دارید ولی ممكن است بگویید پایم درد می كند و دقیقاًنقطه خاصی را نشان دهید.حالت دوم را می توان جزء جسمیت تام تقسیم بندی كرد. با توجه به اینكه در علوم مرسوم ذات و هویت انسانی درنظر گرفته نشده است،این علوم بیشترین موفقیت خود را در بخش جسمیت تام دارند و برای همین است كه در پزشكی تجربی بخشهای مكانیكی درمانی بسیار جلوتر از بخشهای دیگر است و ما شاهد هستیم كه تجهیزات اتاق عمل،دندانپزشكی و چشم پزشكی نسبت به روان درمانی غیرقابل مقایسه اند.این امر از آن جهت است كه پزشكی تجربی،موفقیت را در بخشی داشته و خواهد داشت كه ذات مطرح نباشد. بخشی از بدن داری ذات بوده و درمان این بخش بدون درنظر گرفتن ذات غیرممكن و یا دشوار خواهد بود.این بخش از بدن بواسطه ارتباط با ذات با روح مرتبط بوده و می تواند همانطور كه قبلاً توضیح داده شد،انواع تأثیرها را آشكار كند و منشأ این تأثیرات نیز ذات و هویت انسانی بوده و درمان آن نیز از این طریق می باشد. در پزشكی نوین تعریف بیماری و سلامت منحصراً محدود به بخشهای فاقد ذات است.یعنی پزشكی نوین به راحتی می تواند فرق بین دندان سالم و خراب را توضیح دهد و یا چشم قوی و ضعیف ،با چه معیارهایی سنجیده می شوند و یا انگشت كج و سالم ،از چه ساختاری تبعیت می كنند، ولی بیماریهای روانی و شخصیتی افراد را هنوز نتوانسته به درستی معنی كند و خط مرزی را بین سالم و ناسالم به همان دقت موارد دیگر مشخص سازد.
به واسطه همین موضوع بسیاری از بیماریها را كه نمی تواند با معیارهای جسمی مقایسه كند به عنوان بیماریهای عصبی طبقه بندی میكنند. در ذات درمانی هر عضو انسان دارای یك جایگاه مشابه در ذات اوست.یعنی هر عضو علاوه بر اینكه دارای یك مشخصه از نظر مواد تشكیل دهنده است،دارای یك ذات نیز می باشد كه همانند جسم كه اعضاء مختلف مانند دست و پا،سر و دست و ... جسم كامل را تشكیل میدهند.
اجزائ ذات نیز تشكیل ذات كامل انسانی را می دهند.
ذات انسانی پل ارتباطی بین روح و جسم است. ذات انسانی قدرت آن را دارد كه جسم را به رقت برساند یعنی از غلظت دور كند و جسمی كه دچار رقت می شود میتواند بیماری را به سادگی پشت سر بگذارد.كه البته تأثیرات آن فراتر از بیماری می باشد،یعنی این تأثیرات به اندازه ای قوی است كه حتی معیار و خط فرضی سلامتی را نیز میگذراند. با این دیدگاه هرچقدر جسم دارای استقلال بیشتر میشود رقیقتر میشود و هر چقدر كه رقیقتر شود میتواند فاصله خود تا ذات را بیشتر کند این یعنی استقلال بیشتر.
ذات یا هویت انسانی
ذات یا هویت انسانی میتواند به راحتی از جسم تأثیر بپذیرد و چون به عنوان واسط عمل می كند این تأثیر را به روح منتقل می كند و به این دلیل كه از دید ذات درمانی، ذات نیز دارای اجزاء میباشد، به همان اندازه كه جسم در اجزاء خود دچار نقصان گردیده ذات نیز این نقیصه را درك كند و چون این تأثیرات متقابل است اثرات منفی را مجدداً به جسم منتقل نماید كه به صورت بیماری ظاهر میشوند. مثلاً معلولیت جسمی را در نظر بگیرید، نقص موجود، ذات شخص را تحت تأثیر قرار میدهد و نهایتاً روح را ،آزرده می كندوآزرده شدن روح علائمی را از طریق ذات به شخص منتقل می كند كه میتواند بازتاب های جسمی داشته باشد مثل افسردگی، در حالیكه در حیوانات این مسئله بروز نمی كند چون به جز ذات روح در كار نمی باشد.علاوه بر این در چنین حالاتی به علت بازتاب این احساس نقص روحی،جسم نیز هر لحظه اعتماد به ذات ( اعتماد به نفس) را از دست داده و نزدیكی بیشتر را برای امنیت بیشتر از ذات طلب می كند.ذات نیز به واسطه این عدم استقلال جسم،نزدیك شدن به جسم را می پذیرد و چنانچه این نزدیكی بیشتر شود، همانگونه كه بعدابه آن اشاره میشود باعث جنون میگردد.
گاهی اوقات ذات انسانی به واسطه انرژی و رقتی كه دارد مانع از احساس نقص جسمی می شود و با انتقال درصدی از رقت خود به سمت غلظت جسم،حالتی را پدید می آورد كه جسم با داشتن نقص می تواند علائم بهبود را نه از نظر جسمی بلكه از نظر ذاتی ظاهر كند.
بیشتر اوقات بیماریها از ذات انسانها سرچشمه میگیرند و این نوع سرچشمه گرفتن ها در جسم علائمی را ایجاد می كنند كه علوم پزشکی نوین كه انسان را فقط به صورت یك جسم مكانیكی درنظر گرفتهاند، از تشخیص این بیماریها عاجز میماند. در حال حاضر نسبت دادن بسیاری از بیماریهای ناشناخته و گنگ به سیستم عصبی و روحی روانی،امری معمول در طب نوین گردیده است.چون این گروه از بیماریها مربوط به مدار ذاتی است،متأسفانه هیچ دستگاهی(به دلیل غلظت بالایشان)قادر به تشخیص و اندازه گیری میزان و نوع این بیماریها نمی باشد.امروزه طب نوین تلاش می كند تا علائمی را كه جسم در هنگام وجود این بیماریها از خود نشان می دهد را مورد بررسی قرار دهد و بدتر از آن اینكه،به تصور خود این علامتها را درمان می كند كه این درمان علامتی كاملاً بی فایده است و موجب بروز اختلالاتی نیز در بدن می شود.
ذات درمانی با در نظر گرفتن موجودات،در مبحث درمان خود راهكارهای درمانی خاصی را جستجو می كند و داروهایی را نیز تجویز می كند كه بتوانند بر رقت ذات تأثیرگذار باشند.وقتی كه ذات درمانی عقیده دارد،نزدیكی ذات به جسم باعث جنون میشود،نتیجتاً با یافتن راهی در جهت ایجاد این فاصله تعادلی،بطبع قدرت درمان این نوع جنون را خواهد داشت.
از دید ذات درمانی،تغییراتی كه در فواصل بین ذات و جسم ایجاد می شود،درواقع تعیین كننده مرز بین سلامتی و بیماری می باشد .دوری ذات به معنای استقلال جسم و سلامتی بیشتر و ارتقای بیشتر بواسطه رقت بیشتر است و بلعکس چنانچه ذات آنقدر به جسم نزدیك گردد ، بعنوان رابط عملاً بدون انکه ماهیت خود را ازدست دهد ،دچار غلظتی میگردد که وظیفه خود را بعنوان تعدیل کننده خواص حیوانی انسان، از دست میدهدکه انسان رادچار کم رنگ ترین حالت در خواص انسانی میکند و بدترین نوع آن زمانی است كه ذات در درون جسم وارد شود و چون جسم ظرفیت این نوع پذیرش را نخواهد داشت عملاً دچار جنون انی خواهد گردید،چرا كه جسم در این حالت از درك آزار به خود و دیگران عاجز می ماند.در این حالت چون جسم از ذات تأثیر می گیرد دچار شكنندگی می شود.ولی ذات از این جهت آسیب نمی بیند و ماهیت خود را حفظ خواهد نمود. مثل آب كه اگر منجمد شود شكننده خواهد شدولی ماهیتش تغییر نمیکند.اگر كاسه ای آب را منجمد كنیم بشکل مظروف در میاید و چنانچه آنرا بشكنیم از حالت مظروف خارج میشود و دیگر نمی توانیم بگوییم یك كاسه یخ است ولی باز هم به هر تكه كوچك از یخ آب گفته می شود،یعنی حالت انجماد یك نوع تأثیر است كه مربوط به جسمیت است و آب روح است كه هر ذره یخ،آب را در خود جای داده و اگر حرارت داده شود به بخار تبدیل می شود ولی هنوز اصل ماهیت خود یعنی آب را داراست.
میزان رقت ذات انسانی می تواند نمایانگر میزان بیماری آن فرد باشد.اگر زمانی فرا برسد كه همه بتوانند این میزان رقت را اندازه گیری كنند درواقع آنچه كه تا كنون از نظر تشخیص نوع بیماریها مبهم بوده برطرف خواهد شد. حیوانات ذات ثابت دارند و خود قدرت تغییر این هویت را چه بالاتر و چه پایین تر ندارند .
مراتب ذات
در ذات درمانی مراتب ذات براساس قرارگرفتن ذات در فاصلههای مختلفی از جسم تعریف میگردد. در واقع مدارهای ذات غلیظترین حالت که نزدیکترین وضعیت به جسم میباشد شروع و به رفیق ترین و دورترین حالت از جسم ختم میگردد.
در تعاریف جهانبینی ذات درمانی، ذات انسانی قادر به ترک این دنیا نمیباشد ولی در این دنیا میتواند به بالاترین درجه رقت خود برسد.
عدم دخول به جهان ابدی بواسطه نداشتن رقت و لطافت کافی است و همچنین است که از نظر ذات درمانی روح بواسطه دارا بودن رقت و لطافت بیش از حد (که بخشی از خالق هستی محسوب میگردد) به مدار دنیوی وارد نمیشود و این به این واسطه است که این دنیا بواسطه غلظت بالایش تحمل پذیرش انرا ندارد.از نظر ذات درمانی، تا قبل از برزخ مدارهای دنیوی و پس از ان مدارهای اخروی محسوب میگردد.بنا بر این عقیده ،روح همیشه دارای فاصله زیادی از جسم است و اتصال ان به جسم از طریق ذات است. بعد از مرگ رشته ارتباطی موجود بین جسم و ذات و همچنین بین روح وذات جدا میشود . بنا بر این جهانبینی پس از انتقال کلیه اطلاعات جسم به ذات و از ان به روح در وافع انچه که در این دنیا باقی میماند وجود ذات میباشد نه روح. ذات مردگان که از نظر ذات درمانی یک کپی دقیق از جسم ومکنونات انسان میباشد، در محیطهای مختلف وجود داشته و بنا بر این عقیده میتوانند بواسطه هم مداری های اتفاقی که بعدا شرح ان میرود در اعمال و رفتار زندگان تاثیر گذار باشد. آنچه را که در ادیان مختلف مرسوم است و نوعی تمسک جوییدن به ارواح مردگان محسوب میشود در تحت تاثیر قرار دادن ذات بدون جسم این افراد توسط ذات انسانهای زنده و مرتبط با جسم میباشد. بهعقیده من اگر در پیشرقتهای بشری شرایطی حاصل شود که بتوان بنحوی از رقتها و لطافتهای دنیوی تصویر برداری کرد شاید روزی برسد که بتوان از ذات افراد هزاران سال قبل نیز تصویری برداری کرد. بنا به عقیده ذات درمانی ذات حتی پس از میلیونها سال هم ماهیت خود را از دست نخواهد داد.
مدارهای ذات
همانطور که قبلا اشاره گردیده مدارهای اشاره شده بواسطه جابجایی ذات تعریف گردیده است و نحوه تقسیم بندی آن بشرح زیر است.
مدار جنون
مدار سرگردانی
مدار تعادل
مدار تعالی
مدار برزخ
مدار قیامت
از انجایی که مدار های برزخ و مدار قیامت بحث ما را فلسفی نموده و از حیطه درمان خارج میسازد وهمچنین از انجایی که بنده دانش پرداختن به انرا ندارم انرا به اهل خودش واگذار نموده وسعی میکنم تمامی تمرکز را بر بخشهای دیگر بگذارم.
مدار جنون
مدار جنون در ذات درمانی به حوزهای اطلاق میشود که ورود ذات به ان حوزه موجبات بهم ریحتگی را از نظر ماهیتی ایجاد میکند بدون انکه در ساختار جسمیت تام، آسیبی وارد کند. در مدار جنون جسم به وضعیتی میرسد که در پایین ترین و کمترین حالت و وضعیت استفلال قرار داشته و بواسطه عدم اعتماد به نفس ،با تمام قدرت تاثیر گذار بروی ذات گردیده و ذات را به نردیک ترین حالت و حتی باعث حلول در خود مینماید.
سادهترین مثال در این ارتباط مثال غریق و ناجی است. چنانچه غریق که فقط توانای کمی در شنا کردن دارد، در حالتی قرار گیرد که در شرایط حداکثر ترس و دلهره باشد عملا ضمن سرعت بخشیدن به اسیب خود میتواند نقش ناجی را هم با تمام تبحر بی فایده کند .در چنین حالتی جسم و ذات با یکدیگر اسیب میبینند هر چند که اسیب جسم بیشتر از ذات خواهد بود.
جسم ناپایدار میتواند ذات را بخود نزدیکتر و نزدیکتر کند تا مرحله ای که باعث حلول در جسم گردد (مثل چسبیدن غریق به ناجی ) در چنین وضعیتی ،ذات بادرجه رقت و لطافت بالا ،ورود به جسم با غلظتی بالا میکند و بخش جسمیت خاص جسم که توانایی تحمل این همه غلظت را ندارد هرچند که اسیب فیزیکی و سخت افزاری نمیبیند ، دچار اسیب های جدی گردیده و از نظر ذات درمانی اولین عارضه در این حالت جنون آنی میباشد.
معمولا اسیب های فیزیکی بعداز جنون انی رخ میدهد که جسم افسار گسیخته بدون هیچ کنترلی میتواندبرای خود و دیگران خطر ساز گردد.بسیاری از خود کشی ها و دیگر کشیها ناشی از این جنون آنی است که گاه حالت پایدار و گاه هم بسیار زود گذر میباشد. (این موضوع در بخش درمان بطور کامل و مشروح بحث خواهد گردید.)
پس انچه که از دیدگاه ذات درمانی قابل توجیه است ،نزدیکی بیش از حد ذات به جسم و حلول ان به جسم میتواند از شروع یک جنون خفیف و عکس العمل های غیر معمول و غیر مرسوم تا جنون محض، خط و مرز را مشخص کند.
هرچند این جانب مقیاسی را برای این فواصل نیافته ام (که انشاالله بزودی محقق میشود)ولی در حالت های جسمی و عکسالعمل های جسمی میتوان این فواصل را قابل تعریف کرد.
در علم طب بیماری عبارتست از انحراف از معیار سلامتی ،و سلامتی در اجتماعات گوناگون تعاریف خاص خود را دارد.
در ذات درمانی نیز بر اساس عکسالعملهای فردی میتوان میزان این انحراف را تعریف کرد و بر اساس ان تعاریف میتوان حالت های شخص را تفیسر نمود و چنانچه تفاسیر دقیق باشند، میتوان لحظه ورود ذات به حوزه جسم را بعنوان خط قرمز جسمی بنامیم و در وافع مرز بندی انرا معنی ببخشیم.
در آینده نه چندان دور این علم انقدر پیشرفت میکند که همانند ازمایشات مرسوم با اعداد و ارقام تعاریف دقیقی برای این حد و مرزها تعیین کند.
میدانم که در حال حاضر مدام این سوال مطرح میشود که چگونه میتوان این فواصل را مدیریت کرد و خوشبختانه در حال حاضر نشانه های جسمی که قابلیت اندازه گیری را دارند کم نیستند که میتوانند نشانگر این موضوع باشند و با مدیریت این نشانه ها بتوان فواصل ذات با جسم را مدیریت کرد.
آنچه را که تا کنون یافتهام و به آن یقین دارم اینست که ،مواردی که در مدیریت فاصله ذات از جسم تاثیر گذارند قاعدتا بایستی لطافت لازم برای انتقال را داشته باشند. بنا بر این بایستس مشخصههای ویژهای را دارا باشند که در ذات درمانی به شکل زیر تقسیم بندی میشوند.
از گروه داروهای فرا ماده ای انچه که بیشتر از همه در دست است و بسیار مرسوم (ولی مردم به ان بی توجه) که حتی خداوند متعال نیز انرا بکار برده ، کلام است.
کلام داروی فرا ماده ایست که همانند ذات لطیف است و بطبع بعد مکان و زمان برایش علی السویه است ،البته در طب نوین هم از این دارو بشکل ناقصی در علم روانشناسی بهره برده شده است و استفاده از کلام در درمان تازگی نداشته و بدعت نیست .( در بحث درمان تفضیلا به این موضوع پرداخته میشود)
از گروه داروهای ماده ای میبایست سراغ لطیف ترین انها رفت که سنخیتی با لطافت ذات وتوان تاثیر گذاری بروی ذات را داشته باشند.
در حال حاضر رقیق ترین موردها در دنیا که از لطافتی نسبی بر خوردار هستند به هوا، گرما،سرما، بخار و دود و مواد کم حجم با توان تاثیر گذاری بالا ،در عالم جامدات انرژی هستهای و در عالم بیولژی به هورمونها اشاره کرد.
خلاصه انچه را که سعی در طرح ان داشتم این بود که مدار جنون ،یک فضای تعریف شده با مرز مشخص میباشد (البته اندازه ان به تعداد انسانها متفاوت، لاکن مشابه میباشد) که چنانچه به هر دلیلی ذات از ان مرز به جسم نزدیکتر شود باعث جنون از یک در جه پایین تا جنون با درجات بالا میگردد که درجات بالای جنون در لحظه حلول ذات در جسم ایجاد میگردد.
مدار سرگردانی
مدار سرگردانی از قابل بحث ترین مدارهای ذات درمانی است .این مدار شلوغترین مدارذات انسانی است .در این مدار حیوانات جایی ندارند . این مدار مختص موجوداتی است که دارای جبر و اختیار باشند و حق انتخاب در افرینش انها گنجانیده شده باشد .به نظر من حداقل بایستی بیش از سه چهارم جمعیت انسانی دارای ذاتی در این مدار باشند و این بدان سبب ایت که ذات انسان پس از رسیدن به بلوغ ، مرحله رشد تعالی خود را از این نقطه اغاز خواهد نمود. انسانها با ذاتی در این مدار ،مدام در حالت سرگردانی و دو راهی های انتخاب قرار دارند.
مدار سرگردانی در واقع بیماریزا ترین مدار ذاتی است. این مدار شامل ذات جسمی است که به استقلال نرسیده باشد یعنی در ناپختگی و نارسی وامانده باشد.
از انجایی که این مدار جمعیت بیشتری را در خود دارد در نتیجه تلاقی ذاتی بیشتری در ان صورت گرفته و بطبع ان تاثیر پذیری بیشتری نیز اتفاق میافتد ضمن انکه ذات نابالغ دارای تاثیر پذیری بالاتری نیز میباشد.
در همین رابطه لازم است اشاره شود که در درمان اینگونه افراد با تلاقی ذاتی یعنی هم مدار کردن ذات بین افراد (که یک اقدام درمانی است) میتوان تاثیرات مثبت و یا منفی را برروی افراد،افزایش یا کاهش داد که در بخش درمان به آن پرداخته میشود.
مدار سرگردانی در پایین ترین نفطه خود با مدار جنون هم مرز است و در بالا ترین نقطه با مدار تعادل . بنا براین براحتی میتوان حوزه انرا تعریف کرد که بسته به قرار گرفتن ذات در کدام نقطه ایا فرد یا موجود انسانی به سمت تعادل در پیشرفت است یا در جهت جنون.
حرکت،جنبش و جابجایی ذات در این مدار بیش از مدارهای دیگر است و برای همین انرا مدار شرگردانی نامیده ایم چرا که ذات در حوزه این مدار مدام از نقطه اوج به نقطه پایین در حرگت و رفت و امداست.
تاثیر پذیری در رفتار ،کردار ،و بیماریها واضح ترین مشخصه انسانی است که ذاتش در این مدار قرار دارد .
مدیریت کردن دراین مدار نیز همانطور که گفته شد از طرق مختلف با استفاده از داروهای ی با لطافت بالا تری نسبت به مدار جنون امکان پذیر است.
ضمن اینکه بعدا در تقسیم بندی بیماریهای هر مدار بحث میکنیم ملاحظه خواهد شد که هر چقدر رقت بیشتر میشود بیماری کمتر و درمان لطیف تر میشود. تعداد بیماریهایی که در مدار جنون وجود دارند سرعت عمل بیشتری برای از بین بردن جسم دارند و خشن تر و غلیظ تر هستند ولی ممکن است پایداری نداشته باشند در حالیکه بیماریهای مدار سر گردانی از نظر تعداد بیشتر ولی یا کشنده نیستند و یا سریع کشنده نیستند.
پس مدار سرگردانی مدار تاثیر پذیری، تاثیر گذاری، با حجم بیماریهای متعدد و زیاد و فرسایشی است و در درمان این مدار بایستی، دارو لطیف تر از داروهایی باشد که در مدار جنون مورد استفاده قرار میگیرد.
مدار تعادل
مدار تعادل مدار غلبه موجودیت انسانی است
مدارتعادل مدار رهبریت، فرماندهی و جهان گردانی، است
ذات افرادیکه در این مدار قرار دارند از یک دهم جمعیت دنیا تجاوز نمی کند .در مدار تعادل سکون بیشتر از حرکت حکم فرماست و روند حرکت عاقلانه بالغانه و هدفدار است .
در این مدار جسم به درجه ای از استقلال میرسد که عکس العمل هایش در اجتماع به برخوردها ی عاقلانه تعبیر میشود .
جسمی که ذاتش در این مدار است همه اعمالش چه مثبت و چه منفی با درجه ای از سکون ،ارامش و عقلانیت میباشد.
لازم است توضییح دهم که مدار تعادل هیچ ارتباطی به تعاریف اجتماعی از خوب و نیکو بودن ندارد.
ممکن است موجود انسانی که ذاتش در این مدار قرار دارد در روند جریانات اجتماعی ،فردی خوب (بنا به تعاریف اجتماعی)باشد و ممکن است بلعکس ولی انچه که مهم است اینست که این فرد در نشان دادن مقیاس ها و انحرافات از معیار سلامتی با تعریفی که در ان اجتماع وجود دارد کمترین انحراف را دارد .
ذاتی که در این مدار قرار میگیرد توان باقی ماندن تا اخر دنیا را در ان دارد .
از انجایی که سکون در این مدار حاکم است به همین دلیل تاثیر پذیری در این مدار کم و تاثیرگذاری بسیار است .
تعداد بیماریهایی که در این مدار وجود دارند کمتر است.
جسمی که ذاتش در این مدار قرار میگیرد بسیار کم بیمار میشود و بیماریهایی که در آن عارض میشود بیماریهایی ساکن پایدار و مدت دار با عوارض بسیار کم میباشد.
مدار تعالی
مدار تعالی مدار فرزانگان است
انچه در این دنیا بعنوان اثری از گذشتگان باقی میماند مربوط به فرزانگان است
مدار تعالی مدار فرا رهبری است .در این مدار جسم توان رسیدن به رقت ذات را پیدا میکند . ودر این مدار است که جسم به واسطه رقتی که میابد مثل ذات بعد زمان و مکان برایش علی السویه میشود .کسانی که توان طی الارض را دارند از اهالی این مدار هستند .
نکته جالب اینکه در این مدار یا اینکه بیماری وجود ندارد و یا انکه تاثیر گذار نیست.بیماریهای سیستم ایمنی بدن توان ورود به حوزه جسمی که ذاتش در این مدار قرار دارد را ندارد. در این مدار جسم به بلوغی میرسد که برای بیماری اهمیتی قایل نمیشود و اگر قایل شود بسادگی قدرت درمان خود را خواهد داشت و حتی میتواند این اثر شفا بخشی را به دیگران نیز منتقل کند انهم تا میلیونها سال بعد! که ما در جوامع دینی و اعتقادی نمونه های عینی بسیاری را در قائده شفا گرفتن از ائمه داریم.
در این مدار تغذیه جسم به منتهی الیه لطافت میرسد،یعنی جسم توان تغذیه از هیچ را پیدا کرده و بعوض خوراک میتواند از انرژیهای لطیف مثل نور گرما سرما و ... بهره ببرد و یا اینکه به مقدار ناچیزی از خوراک بسنده کند.
پایان بخش اول جهانبینی ذات درمانی
چكیده:
هدف:
بررسی تاثیر گیاه مرمكی بر روی سندرم PMS
سندرم PMS بیماری شایعی میباشد كه 30-40 % زنان به آن مبتلا هستند.
مواد و روشها:
بررسی بصورت موردی و انتخاب نمونه ها بطور تصادفی و از طریق پر كردن پرسشنامه اطلاعاتی و مشاهده و مراجعه مستمر به موسسه تحقیقاتی – پژوهشی طعام اسرار انجام گرفت.
یافتهها:
عواملی چونن قد، سن، تاهل، داشتن یا نداشتن فرزند، تحصیلات و ... بر روی بروز این سندرم تاثیری ندارد.
نتیجه گیری: تاثیر گیاه مرمكی بیشتر بر روی میزان خونریزی است تا اختلالات حاصل از PMS
مقدمه:
عادت ماهیانه پدیدهای است كه در 30- 40% زنان علایم آن به قدری شدید است كه بعنوان یك بیماری شناخته میشود كه از آن بعنوان PMS نام میبرند.
اگر عادت ماهیانه از 13 سالگی آغاز و تا 50 سالگی ادامه یابد و هر تجربه آن پنج روز از یك دوره 28 روزه را به خود اختصاص دهد هر زن بطور متوسط هفت سال از عمرش را با این پدیده سپری میكند و این امر اهمیت توجه به این موضوع را نشان میدهد.
این سندرم تركیبی از تغییرات آزار دهنده فیزیكی، روانی یا رفتاری است كه از نیمه دوم سیكل جنسی بصورت عود دوره ای اتفاق میافتد . شایع ترین سن بروز این سندرم 25-45 سالگی است كه از شایع تریت علایم آن میتوان به كمر درد، زود رنجی، درد عضلانی و ورم اشاره نمود.عوامل مختلفی در بروز این سندرم میتواند دخیل باشد كه از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
كمبود ویتامین A و B6، رژیمهای غذایی غنی از نمك، قند های ساده، كربوهیدراتهای تصفیه شده، كافئین، شكلات، كسب كالری بیشتر غذا از چربی، عدم تعادل هورمونی، افزایش پرولاكتین، فعالیت بیش از حد غدد فوق كلیه، استرس، اختلال سیستم رنین- آنژیوتانسین، عدم فعالیت بدنی، اختالات خواب و وراثت و همچنین تغییرات هورمونی كه بعداز بلوغ، بارداری یا استفاده از قرصهای ضد بارداری اتفاق میافتد بوقوع میپیوندد.
درمان این سندرم بصورت دارو درمانی، حركات ورزشی و یوگا و شیوه های طبیعی صورت میپذیرد.
گیاه مرمكی از درختچه ای از خانواده Burseracea به نام مران گرفته میشوداین گیاه در مناطق گرمسیری میروید و در فصل گرما بمقدار كمیخود به خود بصورت مایع از شكافهای تنه درختچه به بیرون میتراود. از نظر شیمیایی این ماده تلخ و قرمز مایل به قهوه ای است كه 2.5 % ترپن، 40-30 % آرابینوز، گالاكتوز، اسید متیل گلیكورونیك، حدود 40-30 % رزین كه 60% آن را الكلها و اسیدهای ترپنیك تشكیل میدهد. این گیاه مصارف درمانی گستردهای دارد. اما هدف از این بررسی تاثیر این گیاه بر روی سندرم PMS میباشد.
مواد و روشها:
افراد مورد مطالعه:
بررسی حاضر كه در قالب تاثیر گیاه مرمكی بر روی سندرم PMS انجام شد یك بررسی از نوع موردی بود كه بصورت تصادفی افراد انتخاب شدند و از طریق پر كردن پرسشنامه اطلاعاتی و مشاهده و مراجعه مستمر در مؤسسه تحقیقاتی-پژوهشی طعام اسراربر روی 30 نفر از زنان 52-14 سال از مناطق مختلف شهر تهران میباشد كه از بی سواد تا تحصیل كرده گزینش شده اند. در پرسشنامه بعد از كسب اطلاعات شخصی و وضعیت سلامتی، نوع سبك زندگی (وضعیت تحرك) و عادات غذایی ویژه (مصرف نمك و چربی) بعنوان پارامترهای مهم مورد پرسش قرار گرفتند و علایم PMS در دو دسته فیزیكی و سایكولوژیك ارایه گردید.
یافتهها:
میزان تحصیلات، وضعیت تاهل، شغل، داشتن یا نداشتن فرزند و قد بر روی PMS تاثیری ندارد.وزن بالا و چاقی به عنوان یك ریسك فاكتور در بررسی ها خود نمایی میكند. شدت و میزان خون روی لزوما" رابطه مستقیمیبا PMS ندارد چرا كه در تعدادی از نمونه ها با خون ریزی شدید علایم PMS خود نمایی نمینمود.
با بررسی شاخص سن بر روی زنان بیمار كه نمودار آن در زیر آمده به نكات زیر دست یافتیم:
سن غالب جمعیت 30 نفره مبتلایان بالای 30 سال میباشد.
سن | تعداد |
زیر 20 سال | 2 |
بین 30-20 سال | 8 |
بین 40-30 سال | 8 |
بالای 40 سال | 10 |
پراكندگی سن در میان مبتلایان به PMS
با بررسی علایم فیزیكی و سایكولوژیك و دسته بندی نمونهها در قالب 4 گروه A C H D به آمار زیر دست یافتیم كه 70% از نمونهها مبتلا به 4 درجه مختلف PMS بودند كه این خود بیانگر گستردگی علایم در بین مبتلایان میباشد.
گروه | درصد مبتلایان |
A | 98% |
C | 93% |
H | 98% |
D | 80% |
درصد ابتلا به درجات مختلف PMS
با توجه به آمار بدست آمده هیچ یك از افراد به یك درجه از عارضه روانی و یا فیزیكی مبتلا نبودند بنابراین آمار حاصله به پنج گروه HDAC/ CAH/ADH/CH/DAC تقسیم بندی شده است.
در طی بررسی عملكرد گیاه مرمكی بر روی عوارض PMS به این نتیجه دست یافتیم كه اثر گیاه مرمكی بیشتر بر روی تنظیم زمان و میزان خون ریزی قاعدگی میباشد كه پس از دو دوره مصرف مشخص میشود و این در حالی است كه 35% از افراد مبتلا به PMS كه از مصرف گیاه نتیجه مثبت كسب نموده اند حداقل چهار دوره به مصرف متوالی و منظم گیاه و طبق دستورالعمل مبادرت نمودهاند.
بحث و نتیجه گیری:
در درمان با داروهای شیمیایی اگر چه بهبودی در یك دوره كوتاه حاصل میگردد ولیكن عوارض چشمگیری همچون كمبود ریز مغذیها، بی اشتهایی، سر درد و سرگیجه از نتایج آن است. در درمان با جرای مشكلات رحمیرفع و خون ریزی كاهش مییابد اما یائسكی كاذب، پوكی استخوان و تضعیف استخوان از عوارض حتمیآن میباشد.اما در رابطه با تاثیرات گیاه مرمكی طی بررسی های چهار ماهه این نتیجه كسب گردید كه این گیاه دارویی بدون بر جای گذاشتن عارضه منفی سبب تسكین اختلالات قاعدگی و همچنین كاهش میزان خون ریزی قاعدگی در طولانی مدت (3-2 ) میگردد. نكته قابل توجهی كه بدست آمد این بود كه تاثیر گیاه مرمكی بیشتر بر روی میزان خون ریزی است تا اختلالات حاصل از PMS
موضوع تحقیق:
تاثیر داروی ضد اشتها Hoodia Linea در بهبود اشتها
محقق مسئول: دکترحمیدرضا شیخ روشندل
محققین:
منصوره مشهدی
الهام امراللهی
با همکاری موسسه تحقیقاتی - پژوهشی طعام اسرار
پائیز سال 1384
مقدمه
در قرن حاضر تغییر در شیوه زندگی، رویکرد شهر نشینی و صنعتی شدن، با افزایش شیوع بیماریهای غیر واگیردار همراه بوده است. تغذیه یکی از عوامل مهم در بروز بیماری های غیرواگیردار به حساب می آید و چاقی بعنوان مهمترین مشکل تغذیه ای کشورهای پیشرفته و کشورهای در حال توسعه به حساب می آید که با سرعت قابل ملاحظه ای در حال افزایش است. هر سال به تعداد افراد چاق اضافه شده و افراد بیشتر در گروه های سنی مختلف درگیر این مشکل می گردند.
چاقی علاوه بر تاثیری که در ظاهر فرد دارد موجب بیماری و مشکلات سلامتی نیز می گردد. درمان چاقی امروز بعنوان یک بیماری مزمن مورد توافق اکثر متخصصین بهداشتی است.
طبق پژوهشهای انجام شده، در ایران میزان شیوع چاقی در مردان حدود 27% و در زنان 40% است (گزارشات دفتر بهبود تغذیه سال 1381). یک بررسی عمومی نشان داده است که نزدیک به 13% از دختران تهرانی در زمره افراد چاق قرار دارند (گزارشات موسسه ابن سینا سال 1382). دیگر بررسی ها نیز شیوع چاقی را در سنین مدرسه در حدود 10% تخمین زده اند.
از آنجایی که چاقی با بروز بسیاری از بیماری ها در ارتباط می باشد، به تبع آن بخش نسبتا زیادی از هزینه های بهداشتی کشور، صرف درمان مشکلات بهداشتی این افراد میشود و این در حالی است که پیشگیری از چاقی و حتی درمان آن با بکار بردن روشهای علمی، امری ساده و قابل دسترسی است.
با تشکر از همکاری صمیمانه جناب آقای روشندل که در پروژه حاضر، مشوق و همیار ما بودند.
مجریان طرح
فصل اول
تعریف چاقی
اصطلاحا تجمع بیش از حد چربی در بدن را چاقی مینامند. چاقی را می توان یک پدیده شایع دانست که برداشت طبقات مختلف اجتماعی از آن متفاوت می باشد بعنوان مثال در ممالک شرقی (مثال ایران) گاهی آنرا نشانه سلامتی کامل دانسته، درحالیکه در سطح پایین اجتماعی اروپا و آمریکا آن را از نظر زیبایی مردود می دانند. ولی از نظر علم پزشکی چاقی میتواند بعنوان یک بیماری تلقی گردد.
بطور کلی این سوال پیش میآید که واژه چاق به چه کسانی اطلاق گردیده و اصولا تعریف علمی چاق چیست؟
کلمه چاق به افرادی اطلاق می گردد که بعلت ازدیاد تجمع چربی در بدنشان بیش از 15 % وزن متناسبشان، اضافه وزن داشته باشند.
تفاوت چاقی(Obesity) با Adiposiyu در این است که در (Adeposity) وزن فرد بیشتر از وزن متناسب وی نبوده ولی نسبت چربی به عضلات در بدن وی بیشتر است. یک راه ارزیابی علمی چاقی تعیین نسبت چربی به وزن کل بدن می باشد. حد متوسط مقدار چربی در مردان 12% و در زنان 26 % میباشد که تعیین آن چندان آسان نمیباشد. زیادی وزن نسبت به رابطه وزن و قد و سن را نیز چاقی میگویند. می توان وزن فعلی را با وزن در سن 20 سالگی مقایسه نمود که البته دانستن وزن در سن 20 سالگی همیشه ممکن نیست و از سویی احتمال دارد که بیمار از سنین اولیه عمرچاق بوده باشد. در علم پزشکی چاقی هم بعنوان یک سمپتوم و هم بعنوان یک علامت تلقی میگردد، در جهان سوم و ممالک شرقی، بیمار به ندرت به علت چاقی به پزشک مراجعه مینماید بلکه بیشتر به علت عوارض ناشی از آن مراجعه می نماید ولی به هر صورت پزشک باید آنرا بعنوان یک پدیده غیر طبیعی انگاشته و در صدد یافتن علت آن باشد. جدول1-1 میتواند تعریف علمی و عملی مناسبی را بدست دهد.
فصل دوم
ایتولوژی چاقی
تا کنون عامل مشخصی در ایجاد چاقی در انسان شناخته نشده است و نمی توان عامل خاصی را موجب ایجاد چاقی در انسان دانست. چاقی یک بیماری یا یک علت مشخصی نیست، بلکه عوامل متعددی در ایجاد آن دخالت دارند. عوامل ژنتیک، ترشحات غدد داخلی، عوامل روحی- روانی و فاکتورهای محیطی نقش مهمی در ایجاد چاقی دارند. عدم تعادل انرژی را می توان مهم ترین عامل افزایش وزن و چاقی دانست.
دلایل ایجادکننده چاقی:
فصل سوم
مکانیسم اشتها و گرسنگی
اشتها و گرسنگی تا کنون دارای تعاریف و معانی مختلف بوده اند. بطوریکه ثابت گردیده، گرسنگی مبنای ارگانیک داشته و نشان دهنده احتیاج بدن به غذا می باشد. این احتیاج می تواند در بدن بصورت انقباضات معده خالی خود را نمایان سازد و بنابراین می توان گفت که گرسنگی یک تظاهر شیمیایی – فیزیکی می باشد. گرسنگی یک احساس پیچیده می باشد و تئوریهای مختلفی در رابطه با آن وجود دارد. گرسنگی عامل مهمی در تغذیه و رشد بدن میباشد.
در موقع احساس گرسنگی معده دچار انقباضات تقریبا شدیدی می گردد (که به آن انقباضات گرسنگی Munger Contraction گفته میشود) که طبق آزمایشاتی که بعمل آمده این انقباضات را میتوان با پر کردن معده با مواد مختلف و حتی مواد غیر خوراکی برطرف نمود. ممکن است هایپوگلیسمی در طی گرسنگی مشاهده گردد، اگرچه در بیشتر موارد در طی گرسنگی احتیاج بافت به بدن وجود داشته ولی سطح قند خون طبیعی میباشد (مثال واضح این حالت افراد دیابتیک می باشند که احساس گرسنگی داشته و بعد از صرف مقادیر زیاد غذا و با وجود افزایش قند خون آنها به سطح بیشتری از سطح طبیعی، هنوز اشتهای خود را از دست نداده و به صرف غذا ادامه می دهند).
محققین به این نتیجه رسیده اند که شاید گلوکز عامل اصلی احساس سیری نبوده بلکه مواد مغذی دیگری باعث ایجاد این امر می باشند.
از طرفی دیگر تغذیه وریدی نیز موجب رفع احساس گرسنگی در افراد می گردد. در آزمایشاتی که بر روی حیوانات انجام شده مشاهده گردیده که گرسنگی اختصاصی میباشد بدین معنی که حیوان نسبت به مادهای که کمتر دریافت داشته گرسنگی نشان میدهد (نمک، قند و غیره)، بنابراین میتوان گفت که یک حالت کمپلکس و متجمع بوده و تظاهرات خود رادر بافتها و اعضای بدن به صورت مختلف نشان داده و لذا کنترل این حالات نیز توسط یک یا چند مرکز موجود در سیستم اعصاب مرکزی صورت میگیرد که تحت عنوان "نقش هیپوتالاموس و مراکز فوقانی مغز" است. اشتها بر عکس گرسنگی یک پدیده ارگانیک می باشد، یک عامل روانی محسوب می گردد. بدین معنی که اشتها پدیدهای است که ربطی به کمبود مواد غذایی و یا ماده بخصوصی نداشته ولی به همان صورتی که" آرزو مترادف احتیاج" است، اغلب همراه با گرسنگی وجود داشته ولی گاهی مجزا از آن و به تنهایی وجود دارد. بطور کلی می توان گفت که گرسنگی پدیده ای ذاتی بوده ولی اشتها اکتسابی و یاد گرفتنی می باشد و به تجارب قبل شخص مربوط می گردد. لذا یک نوزاد گرسنگی را احساس مینماید ولی اشتها برای وی نا مفهوم است. مثال واضح در تایید اکتسابی بودن اشتها این است که اولا می توان فرد را نسبت به آن شرطی (Conditioning) نموده و دیگر اینکه با توجه به انواع اغذیه مختلف که در ممالک و ملل مختلف مصرف می شود، دیده می شود که مثلا اگر در مملکتی گوشت مار یا مارمولک جزء غذاهای لذیذ قلمداد می شود، فرد گرسنه ای از یک مملکت دیگر حتی اگر در حالت وخیمی از گرسنگی باشد اشتهایش را برای آن غذا از دست داده و حتی با دانستن مغذی بودن آن تا سرحد امکان از خوردن آن امتناع می ورزد. معمولا گرسنگی موجب برانگیختن اشتها می گردد و هر عاملی که موجب افزایش گرسنگی گردد می تواند موجب افزایش اشتها نیز گردد. مصرف الکل یا اسید کلرئیدریک رقیق به علت تحریک ترشح اسید معده و افزایش قدرت عضلانی معده، موجب تحریک اشتها می گردند. جالب آن است که بعد از خوردن چند لقمه غذا اشتهای انسان به مقدار زیادی افزایش می یابد. انسان می تواند در آن واحد هم گرسنه باشد و هم بی اشتها و گاهی حتی گرسنگی با حالت تهوع توام می گردد. رایحه طبخ غذا و حتی تزئین آن عوامل موثری درتحریک اشتها میباشند.
فصل چهارم
تاثیر داروی ضد اشتها Hoodia Linea در بهبود اشتها
Hoodia هودیا
هودیا از هزاران سال پیش توسط چوپانان و شکارچیان San واقع در مناطق خشک آفریقای جنوبی استفاده میشد.
شکارچیان با کمان و تیر روی شنهای داغ کالاهاری گاهی اوقات طوری بود که اهالی San آب و غذای کافی نداشتند، ولی استوار و محکم باقی مانده بودند. بعضی از افراد فکر می کردند ، خداوند یک ترفندگر است که زمین و سرنوشت آنها را به شوخی گرفته است و آنها این چنین گاهی اوقات بی آب و غذا روزگار خود را سپری می کردند. شکارچیان San برشی از کاکتوس تهیه و زوائد و خوشه های زبر آن را می بریدند و دور می ریختند و مابقی گیاه را می جویدند و به این طریق ظرف چند دقیقه احساس گرسنگی و تشنگی در انها از بین می رفت و تنها چیزی که برای آنها باقی می ماند، احساس قدرت و هوشیاری بود. مردم San این گیاه را هزاران سال به منظور دفع گرسنگی و فرو نشاندن تشنگی مصرف می نمودند و در طول دوره های لاغری و سفرهای طولانی شکار وقتی مجبور بودند دوام بیاورند آن را مصرف می کردند.
هودیا توسط یک موسسه پژوهشی آفریقا جنوبی، حق الامتیاز آن به ثبت رسید و به یک مبتکربریتانی داده شد. در حال حاضر یکی از قدرتمندان p.fizer ، مسئول بزرگ دارویی آمریکا برای viagra است که سرمایه ای به ارزش 21 میلیون برای گسترش و حق الامتیاز جزء به جزء فعالیت های هودیا بکار گرفته است. برای San استفاده از هودیا راه نجات محسوب می شد.
طی قرارداد وعده یک قطعه از امتیازات به قبیله شکارچیان که فرهنگ قدیم 20000 ساله شان به تازگی نزدیک به انقراض بود، داده شده مردم San حالا می توانستند آخرین سلاح بقا و جاودانگی را با امیدواریشان به هودیا، پیدا کنند.
p.fizer به آنها یک قطعه از امتیازات را وعده داد، اما شانس تقسیم درآمد حاصل از فروش داروی رژیمی جدید بدون جنگ بدست نیامد.
برخی از افراد San در سال 1999 برای پس گرفتن یک بخش عظیمی از سرزمین آبا و اجدادیشان در آفریقای جنوبی تصمیم گرفتند با داروها و موسسه تحقیقاتی آفریقای جنوبی که در اصل حق الامتیاز بهره برداری از هودیا در سال 1996 بدست آورده بودند، به مخالفت پردازند، بعد از جنگ طولانی بالاخره در همان سال هر دو طرف به توافق رسیدند. تا اندازه ای شک وجود داشت، چون پول هنگفتی در میان بود که هر دو طرف مجبور به از دست دادن آن بودند اما Chamll اظهار داشت هر دو طرف بعد از جنگ راضی بودند. حالا San به پرورش گیاه و دارو کمک می کند، که محصول حاصل به بازار وارد می شود.
توافق بین دو طرف، سبب ایجاد فرصت های شغلی، حقوقی، بورسیه های تحصیلی و حق پرورش هودیا برای اهالی San گردید.
هودیا گیاه سبز رنگ، ترش و زبر و آبدار است که در نواحی آفریقای جنوبی یافته می شود. ارتفاع جوانه های آن به اندازه 6 فوت است. هودیا از خانواده گیاهان Ascle Piadaceae است که در انگلستان با همین عنوان شناخته شده است. نام هودیا در زمان ماقبل تاریخ اکس هوبا Xhoba و در حال حاضر بنام هودیا گوردونی Hoodia Gordonii میباشد. مدت زمان لازم برای رشد این گیاه 2 سال است.
بیابانهای کالاهاری آفریقای جنوبی، نامیبیا، آنگولا و بتسوانا هودیا را به عنوان گیاه شگفت انگیز، گرامی و با ارزش میدانند.
هودیا اشتها را از بین می برد و به گرسنگی و تشنگی در افراد کمک می کند. چاقی یک مشکل بزرگ در کشورهای غربی است، جائیکه صد میلیون انسان به طرز وحشتناکی اضافه وزن دارند. وزن زیاد سبب بروز هزاران مشکل مانند بیماریهای قلبی و عروقی، دیابت، سرطان و حمله های تکان دهنده می شود.
پس بهتر است قبل از بروز مشکلات، جلوی چاقی گرفته شود. مصرف هودیا یکی از راه های درمانی می باشد. آزمایشات علمی بر روی داروی مورد نظر در بریتانیا حاکی بر این است که هودیا می تواند اشتها را با حداکثر 2000 کالری در روز کاهش دهد.
دکتر دیکسی امیدوار است این دارو تا سال 2007 در دسترس پزشکان قرار بگیرد، البته پس از تحقق آزمایشات علمی که توسط p.frizer نظارت و انجام میشود. (p.frizer 21 میلیون دلار برای حق گسترش دارو پرداخت کرده است).
وقتی فرد در حال سفر به بیابان باشد، این گیاه اهمیت پیدا می کند و همچنین زمانی که غذا به اندازه کافی برای خوردن نباشد. خیلی از آزمایشات حاکی از آن است که توانایی گیاه هودیا بر کاهش کالری دریافتی به میزان 30 تا 40 درصد است. هودیا اشتها را مهار می کند و سبب سیری کاذب در فرد می شود بطوریکه فرد میل به خوردن غذا ندارد.
برخی منابع بی خوابی را از جمله عوارض جانبی هودیا معرفی نمودند. اما طی یافته های علمی، هودیا تاثیر منفی بر سلامت فرد ندارد. حتی افرادی که در نواحی آفریقای جنوبی زندگی می کنند و از گیاه هودیا برای رفع گرسنگی و تشنگی استفاده می نمایند، این گفته را تصدیق می کنند.
هودیا در افرادی که مشکل چاقی و اضافه وزنشان ناشی از اختلالات هورمونی، توارث و ... است تاثیر قابل توجهی ندارد. هودیا فقط سبب توقف اشتها (مشکل چاقی ناشی از اشتهای زیاد) میشود.
مصرف هودیا مستلزم، فعالیت بدنی مناسب مانند پیاده روی، استفاده از رژیم غذایی معقول مانند رژیم غذایی کم کربوهیدرات و دریافت آب به میزان کافی می باشد.
دریافت آب به میزان فراوان به همراه قرص سبب دفع توکسین و مواد زائد در بدن می شود. پس بهتر است به همراه هر قرص حداقل 1 لیوان آب مصرف شود.
گیاه هودیا دارای مولکول یا ماده P57 است. ماده موجود در هودیا باعث به اشتباه انداختن مغز و سلولهای بدن می شود، بطوریکه سلولهای بدن به اشتباه فکر می کنند که از مواد غذایی پر شده اند و مغز احساس می کند که مملو از گلوکز است. بنابراین در فرد سیری کاذب به وقوع می پیوندد و اشتهای فرد به این طریق وقتی قرص وارد بدن می شود، 90 ثانیه طول می کشد تا مولکول P57 آزاد شود و مکانیسم عملش را شروع کند و بعد از 30-20 دقیقه بعد از آزاد شدن مولکول P57 اشتهای فرد مهار می شود.
طی تحقیقات انجام شده حداکثر 7 روز طول می کشد تا بطور کامل اشتهای فرد از بین برود، اما نتایج بدست آمده در افراد مختلف متفاوت می باشد.
هر روز یک عدد قرص (یک ساعت قبل از وعده ناهار) مصرف شود. قرص باید در زمان تعیین شده، خورده شود. با توجه به اینکه برخی افراد حتی با مصرف یک قرص در روز و در زمان تعیین شده اشتهایشان مهار نمیشود و نیاز به دوز بالاتر و یا زمان کمتر یا بیشتر جهت مصرف دارو دارند. هودیا به عنوان محرک نمی باشد.
در واقع اثرگذاری هودیا وابسته به متابولیسم بدن افراد است. پس نتایج در ارتباط با زمان مصرف و دوز مورد نیاز دارو در افراد متفاوت است.
فصل پنجم
روش تحقیق
در پروژه حاضر، به تعداد 24 نفر از مراجعه کنندگان به موسسه تحقیقاتی- پژوهشی طعام اسرار قرص ضد اشتها Hoodia Linea (شرکت ایزی) داده شد و تاثیر قرص بر روی اشتهای آنها از طریق پرسشنامه تنظیم شده مورد مطالعه قرار گرفت. جمله عواملی که سبب انتخاب این موضوع بعنوان پروژه گردید به شرح زیر است:
اهداف تحقیق
کنترل و کاهش اشتهای افراد چاق از طریق داروی ضد اشتهای Hoodia Linea
تعیین عوامل موثر در افزایش اشتهای افراد و کنترل عوامل موجود
بدست آوردن اطلاعات پایه در موسسه تحقیقاتی طعام اسرار جهت کنترل اشتهای افراد چاق و جلوگیری از بیماریهای ناشی از پرخوری
تدوین منابع آموزشی مورد نیاز برای مشکلات موجود و تدوین و اجرای برنامه در زمینه کنترل اشتها
فرضیه تحقیق
کنترل اشتها از طریق استفاده از قرص ضد اشتها Hoodia Linea
روش کار
کاهش اشتها و جلوگیری از ریزه خواری و مصرف شیرینی جات و عوامل چاق کننده.
افراد مراجعه کننده به موسسه تحقیقاتی طعام اسرار در سال 1384 (افراد دارای اشتهای زیاد) جامعه آماری این طرح را تشکیل می دهند.
واحد آماری، عبارت است از افراد مراجعه کننده به موسسه تحقیقاتی طعام اسرار در سال 1384 که مشکل اشتهای زیاد دارند.
مرکز تحقیقاتی- پژوهشی طعام اسرار.
از طریق تکمیل پرسشنامه
تجزیه تحلیل دادهها، از طریق سوالات باز انجام گرفت.
بخش الف) اطلاعات عمومی شامل نام و نام خانوادگی، سن، میزان تحصیلات، وضع تاهل و تعداد فرزندان.
بخش ب) اطلاعات در زمینه بیماریها، میزان اشتها، میزان مصرف مواد غذایی، فعالیت بدنی و دوره عادت ماهانه.
بخش ج) اطلاعات در زمینه اشتهای بیمار و ارتباط آن با مصرف قرص ضد اشتهای Hoodia Linea و نحوه اجرای مصرف دارو توسط فرد مصرف کننده.
فصل ششم
بررسی و ارزیابی
آنچه در این فصل ارائه می شود، در واقع یک آزمون عملی به منظور تاثیر داروی ضد اشتها Hoodia Linea بر روی زنان ایرانی ساکن شهر تهران میباشد.
در این آزمون پرسشنامهای طراحی شد و بر روی 27 نمونه آماری بررسی انجام گرفت، اما در این میان با توجه به حساسیت بالای پروژه، ناخواسته با مشکل روبرو گردیدیم که شامل موارد زیر است:
عدم همکاری برخی نمونهها به دلائل مختلفی از جمله عدم مصرف دارو و عدم رعایت زمان تعیین شده برای مصرف دارو، عدم رعایت رژیم غذایی و همچنین عدم تحویل فرم مربوط به پرسشنامه (فرم شماره 6،5،4،2)
بنابراین در انتهای طرح ما با 17 نمونه (62.9 %) مواجه گردیدیم که بطور کامل قرص را مصرف نمودند و 6 نفر (22.2 %) از جمعیت آماری دارو را به مدت چند روز استفاده نمودند و 4 نفر (14.8 %) اصلا داروی ضد اشتها را مصرف نکردند.
مشخصات آماری نمونه
در طرح پرسشنامه ای که تصویر آن را می بینید بعد از کسب اطلاعات شخصی و وضعیت سلامتی، عادات غذایی، نوع سبک زندگی، وضعیت اشتها قبل و بعد از مصرف دارو و همچنین اطلاعات در زمینه سلامتی دستگاه تناسلی زنان، به نکات زیر دست یافتیم.
(جدول1-7)
نمودار میلهای 2-7 : نمودار پراکندگی میزان اشتها نمونهها (در وعده صبحانه) بعد از مصرف داروی ضد اشتهای Hoodia Linea.
نمودار میلهای 3-7: نمودار پراکندگی میزان اشتها نمونهها (دروعده ناهار) بعد از مصرف داروی ضد اشتها Hoodia Linea.
نمودار میلهای 4-7: نمودار پراکندگی میزان اشتها نمونهها (در وعده شام) بعد از مصرف داروی ضد اشتها Hoodia Linea.
نموداردایرهای 1-7: نمودار پراکندگی میزان اشتها نمونهها قبل از مصرف داروی ضد اشتهای Hoodia Linea.
نموداردایرهای 2-7: نمودار پراکندگی میزان اشتها نمونهها (در وعده صبحانه) بعد از مصرف داروی ضد اشتهای Hoodia Linea.
نموداردایرهای 3-7: نمودار پراکندگی میزان اشتها نمونهها (در وعده ناهار) بعد از مصرف داروی ضد اشتهای Hoodia Linea.
نموداردایرهای 4-7: نمودار پراکندگی میزان اشتها نمونه ها (در وعده شام) بعد از مصرف داروی ضد اشتهای Hoodia Linea.
اطلاعات
نتیجه گیری و جمع بندی مطالب
اشتها یک پدیده ای است که ربطی به کمبود مواد غذایی و یا ماده خاص در بدن ندارد، اما اغلب به همراه گرسنگی وجود دارد ولی گاهی مجزا از آن و به تنهایی وجود دارد. افزایش اشتها می تواند اکتسابی باشد یعنی فرد را نسبت به آن شرطی نماید و یا ممکن است در اثر اختلالات ناشی از هیپوتالاموس و مراکز فوقانی سیستم اعصاب مرکزی رخ دهد. راههای مختلفی جهت از بین بردن اشتها وجود دارد مانند طب سوزنی، رژیم غذایی، داروهای شیمیایی کاهنده اشتها و ...
هر کدام از روشهای مختلف کاهش اشتها دارای فواید و مضرات خاص خود می باشند. در این میان گیاهان دارویی مختلفی جهت کاهش اشتها و مهار اشتها وجود دارد. از بین گیاهانی که خاصیت ضد اشتها دارند می توان هودیا را نام برد. گیاه هودیا به صورت کاکتوس، زبر و آبدار است و در نواحی آفریقای جنوبی می روید. از این گیاه داروی ضد اشتها تهیه نمودند. هودیا یک داروی کاهش وزن است که بی خوابی از عوارض آن می باشد. این گیاه به علت اینکه دارای مولکول یا ماده خاص ( P57 ) است، می تواند اشتها را بطور طبیعی مهار کند. این طور به نظر می رسد که این گیاه عامل یا فرآیند اشتها را در بدن انسان خاموش می کند و حس گرسنگی را از بین می برد و سبب سرزندگی در فرد می شود. داروی هودیا باید در زمان تعیین شده مصرف شود و نیز به همراه مصرف دارو هودیا باید فرد تحت رژیم غذایی، فعالیت بدنی مناسب قرار گیرد. اگر داروی هودیا به طور کامل مصرف نشود تاثیر شایانی بر روی اشتهای افراد ندارد. از طرفی داروی هودیا تنها در افرادی که مشکل چاقی آنها ناشی از اشتهای زیاد است می تواند مفید باشد.
منابع مورد استفاده:
www.Hoodia.com
www.Hoodia.ws
www.Hoodia.resources.com
عنوان:
تدون و ارزیابی پایائی و روائی یک پرسشنامه ساختارمند در تعیین مزاج سرشتی و عرضی
نویسندگان:
حمیدرضا شیخ روشندل، فاطمه قدیمی و مهدیه علیزاده
نویسنده مسئول:
دکتر حمید رضا شیخ روشندل
چکیده
مقدمه
در این فصل به بیان برخى اصطلاحات طب سنّتى از جمله اركان، مزاج، اخلاط، اعضا و قوا و ارواح مىپردازیم. در پایان نیز برخى مبانى طب سنّتى به صورت مقایسهاى با طب جدید، مورد بحث و بررسى قرار خواهند گرفت. در ابتدا جهت روشن شدن و درك بهتر مطالب، لازم است تا مقدّماتى در مورد اصول و پیشفرضهایى كه دنیاى قدیم طب بر پایه آنها استوار بوده، به صورت اجمال ارایه گردد. بهطور كلى این پیشفرضها در اكثر نقاط دنیا به همین صورت یا با كمى اختلاف، در بین مردم و پزشكان مورد قبول بوده است.
بدیهى است مبانى طب سنّتى ایران هم بر پایه همین اصول و عقاید اوّلیه استوار مىباشد.
یكى از اوّلین مطالبى كه توجه گذشتگان ما را به خود جلب كرد، ظاهر (خواص فیزیكى) اجسام اطراف آنها بود. آنها مواد و نیروهاى اطراف خود را از لحاظ شباهتهاى ظاهرى و فیزیكى به طریق زیر دستهبندى كردند:
پیشینیان ما با دقت در محیط اطراف خود چنین نتیجه گرفته بودند كه صفات دوبهدو متضاد" حرارت و برودت" و" رطوبت و خشكى" اساس ساختمان جهان را تشكیل مىدهند. همه اجسام به نوعى این صفات چهارگانه را در وجود خود دارند ولى در هر جسم یك یا چند صفت یا عنصر، غالب و نمایان است. در ادامه انسان را مركّب از مادّه و صورت تعریف كردند." مادّه"
شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 47
از چهار عنصر (ركن) خاك، باد، آتش و هوا تشكیل شده و" صورت" مجموعهاى است كه مىكوشد تا عناصر را در كنار هم نگه دارد و پیوندهاى بین آنها را حفظ كند. از آنجایى كه این عناصر به صورت بالطبع باهم ناسازگار هستند، صورت جهت در كنار هم نگه داشتن آنها باید انرژى صرف كرده و تلاش و كوشش نماید. در این میان وظیفهى طبیب این است كه در هنگام لزوم،" صورت" را یارى دهد تا با قدرت و تلاش بیشترى در جهت حفظ عناصر (اركان) در كنار هم بكوشد.
در مرحلهى بعد اخلاط تعریف شدند. بدین صورت كه در بدن هر فرد، مواد غذایى مصرفشده پس از طى مراحلى، تبدیل به مواد سیّالى به نام "خلط" مىشوند. اخلاط چهارگانه عبارتند از: خون، بلغم، صفرا و سودا.
اعتقاد بر این بوده كه اساس ساختمان بدن انسان را خون (بهترین نوع خلط) تشكیل مىدهد و هرگونه وقفه در گردش خون مىتواند حیات انسان را به خطر بیندازد. اما از آنجایى كه تمام اخلاط مىتوانند بر همدیگر اثر متقابل بگذارند، در بدن هر فرد نه تنها باید خون در حالت متعادل و به دور از مواد زاید باشد، بلكه سه خلط دیگر هم باید در حالت تعادل و سلامت باشند تا فرد سالم بماند.
در ادامهى این فصل شما را با نظر طبیبان بزرگ ایرانى از جمله شیخ الرییس ابو على سینا در مورد مطالب فوق الذكر آشنا خواهیم كرد. در انتها نیز مقایسهاى بین برخى از مبانى طب قدیم با یافتهها و نظرات جدید خواهیم داشت.
شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 48
2- 2- اركان (عناصر)
اجسام سادهاى هستند كه اجزاى اولیه بدن انسان و دیگر موجودات را تشكیل مىدهند و نمىتوان آنها را به اجزایى كه از لحاظ شكل ظاهرى متفاوت هستند، تقسیم كرد. بر اثر اختلاط عناصر با یكدیگر، انواع موجودات- كه از نظر صورت گوناگون هستند- بوجود مىآیند. عناصر چهار عدد هستند كه در دو گروه سبك (آتش و هوا) و سنگین (آب و خاك) قرار مىگیرند.
خاك: جسمى است ساده كه داراى سنگینى مطلق است. مزاج آن سرد و خشك است. یعنى اگر تحت تأثیر علت خارجى نباشد، سردى و خشكى ایجاد مىكند. وجود خاك در موجودات، موجب بهم پیوستگى و پایدارى اجزاى آنها است.
آب: جسمى است ساده و داراى سنگینى زیاد. مزاج آب سرد و تر است و سردى و ترى جزیى از خوى سرشتى آن است. آب به شكلگیرى و نرمى اشكال موجودات كمك مىكند. آب براى آفرینش، شكل دادن آمیزهها و تجمّع و تفرّق اجزاى اجسام ضرورى است.
ترى (نم) اگر چه به آسانى هیئتهاى شكلى را از دست مىدهد، امّا شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 49
مجددا آنها را به سهولت مىپذیرد. خشكى برعكس ترى، هیئتهاى شكلى را به دشوارى مىپذیرد و به دشوارى نیز از آن دست برمىدارد.
هوا: جسمى است ساده و داراى سبكى زیاد. مزاج آن گرم و تر است و جهت نفوذ، نرم كردن و سبك كردن در نهاد موجودات قرار داده شده است.
آتش: جسمى است با سبكى مطلق كه مزاج گرم و خشك دارد. آتش براى پختن و نرم كردن به كار مىرود. در ضمن باعث تعدیل سردى دو عنصر سرد و سنگین (آب و خاك) مىشود. موضع طبیعى آتش بالاتر از تمام عناصر دیگر است.
شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 50
3- 2- مزاج
مزاج عبارت است از تأثیر متقابل اثر متضاد عناصر (اركان) چهارگانه. به عبارت سادهتر هرگاه اركان در مقادیر مختلف و نسبتهاى نابرابر باهم تركیب شوند، كیفیات جدیدى ایجاد مىكنند كه همان مزاجها هستند. عناصر جهت ایجاد بیشترین تماس با یكدیگر، به ذرّات بسیار ریزى تقسیم مىشوند. هنگامى كه این ذرّات برهم اثر كنند، كیفیتى تازه بوجود مىآید كه سراسر ذرّات عناصر را در بر مىگیرد. از آنجایى كه عناصر داراى چهار كیفیت هستند (گرمى، سردى، خشكى و ترى)، پس مزاج جسم تازه تشكیلشده یا تجزیهشده نیز ما حصل این چهار كیفیت است.
مزاجها دو نوعند:
الف) مزاج نامعتدل ساده: مزاج به یكى از كیفیات متضاد گرایش بیشترى دارد. انواع این نوع مزاج عبارتند از مزاج گرم، سرد، خشك و تر. در این حالت نمىتوان تخمین زد كه این حالات چهارگانه تا چه مدّتى پایدار هستند، زیرا بهعنوان مثال حالت گرمتر از حدّ لزوم، بدن را خشكتر از حد لازم مىكند یا حالت سردتر از حدّ لزوم، رطوبت بدن را بیشتر از حالت عادى بالا مىبرد.
شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 51
ب) مزاج نامعتدل مركّب: مزاج به دو تا از كیفیات متضاد گرایش بیشترى پیدا مىكند. انواع این مزاج عبارتند از: مزاج گرم و خشك، مزاج گرم و تر، مزاج سرد و خشك و مزاج سرد و تر. پس در كل نه نوع مزاج وجود دارد:
هشت نوع مزاج نامعتدل و یك نوع مزاج معتدل.
نكتهى آخر اینكه پزشكان طب سنتى براى شناسایى حالات مزاجى افراد، نكات زیر را مدّ نظر قرار مىدادند و از این طریق حالات مزاجى افراد را تشخیص مىدادند:
لمس كردن؛ توجه به مقدار ماهیچه و چربى بدن؛ معاینه موى فرد؛ رنگ پوست؛ شكل اندامها؛ مقدار خواب و بیدارى؛ كنشهاى فرد (بهعنوان مثال سرعت رشد، سرعت رستن موها، سرعت رویش دندانها، سرعت در سخن
شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 53
گفتن، پیوستگى كلام و ...)؛ دفع مواد زاید؛ كنشها و واكنشهاى قواى نفسانى (بهعنوان مثال توجه به حالاتى از قبیل زرنگى، بىشرمى، خیالپردازى، خوشبینى، تنبلى و ... كه هركدام نمایندهى یك یا چند حالت مزاجى مىباشند) و ....
4- 2- اخلاط
خلط مادهاى است مرطوب و روان كه از تغییرات غذا در بدن ایجاد مىشود. قسمتى از رطوبت بدن در اثر تولید اخلاط بوجود مىآید. بهطور كلى خلطها به دو صورت وجود دارند:
الف) خلط نیك: خلطى است كه مىتواند به تنهایى یا به كمك اخلاط دیگر مواد تحلیل رفتهى مزاج را جبران كند.
ب) خلط بد: خلطى است زاید و بىمصرف كه قدرت تبدیل شدن به خلط نیك را ندارد مگر به ندرت. این خلط باید از بدن رانده شود و بدن از این نوع خلط پاك گردد.
خلطهاى رطوبى اعم از نیك یا بد چهار نوع هستند:
خون: بهترین نوع خلط است و مزاجى گرم و مرطوب دارد كه به دو صورت مىتواند در بدن وجود داشته باشد.
الف) خون طبیعى: سرخرنگ و شیرین است و بوى بدى ندارد.
ب) خون غیر طبیعى: از تغییرات خون طبیعى بوجود مىآید و دو نوع است: خونى كه مزاجش به صورت خودبهخود تغییر پیدا كرده، مثلا سردتر یا گرمتر از حد طبیعى شده و یا خونى كه در اثر پیدایش یك خلط بد در آن دگرگون شده است. این خلط بد ممكن است از خارج به خون اضافه شود و یا ممكن است در خود خون پدید آمده باشد.
شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 54
بلغم: اهمیت بلغم در درجهى دوم است و بعد از خون قرار دارد. بلغم به دو صورت طبیعى و غیر طبیعى دیده مىشود.
الف) بلغم طبیعى: این نوع بلغم استعداد آن را دارد كه به خون تبدیل شود و در اصل، بلغم طبیعى خونى است كه هنوز خام و ناپخته است. این بلغم شیرین است، به همراه خون به همهى اندامها مىرود و مزاج آن زیاد سرد نیست. بلغم در اندامها به خون تبدیل مىشود. در ضمن با خون مىآمیزد و خون را براى تغذیهى اندامهاى بلغمى (نظیر مغز) آماده مىكند. همچنین بلغم باعث مرطوب شدن مفاصل مىگردد.
ب) بلغم غیر طبیعى: این بلغم براساس مزه و شكل به هشت نوع قابل تقسیم است: بلغم خلمى (آب بینى)، بلغم خام، بلغم بسیار رقیق، بلغم بسیار غلیظ، بلغم شور، بلغم صفراوى، بلغم ترش، بلغم تلخ گسى و بلغم زجاجى.
صفرا كه بر دو نوع است:
الف) صفراى طبیعى: در اصل همان كف خون است كه به رنگ سرخ دیده
شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 55
مىشود. صفرا پس از آنكه در كبد ساخته شد به دو قسمت تقسیم مىشود.
قسمتى همراه خون رفته و موجب لطافت خون و جریان یافتن خون در عروق مىشود؛ قسمت دیگر به كیسه صفرا مىرود. این بخش از صفرا موجب دفع مواد زاید، شستشوى رودهها و تحریك ماهیچه مقعد جهت اجابت مزاج مىشود.
ب) صفراى غیر طبیعى: این نوع صفرا در اثر تركیب شدن صفراى طبیعى با مواد بیگانه و یا در صورتى كه صفراى طبیعى از حالت طبیعى و اعتدال خود خارج شود، ایجاد مىشود كه انواع متنوعى دارد.
سودا: كه بر دو نوع طبیعى و غیر طبیعى تقسیم مىگردد.
الف) سوداى طبیعى: درد و رسوبات خون است كه در كبد ساخته مىشود و مزهى آن بین شیرین و تلخ گس است. بخشى از آن همراه خون مىرود و خون را غلیظ مىكند. همچنین براى تغذیه برخى از اندامها مثل استخوان با خون مخلوط مىشود. بخش دیگر به طحال مىرود و در آنجا باقى مىماند. این قسمت از سودا در دفع مواد زاید، تغذیه طحال و تحریك دریچهى معده شركت دارد و از این طریق گرسنگى را تحریك مىكند.
ب) سوداى غیر طبیعى: این نوع، مثل سوداى طبیعى حالت ته نشست و درد ندارد و در واقع خاكستر و سوختهى خون، بلغم، صفرا یا سوداى طبیعى است.
8- 2- مقایسهاى بین اصول و تعاریف طب سنّتى با اصول و تعاریف پزشكى نوین
طب سنّتى یك طب كلنگر (جامعنگر) است. یعنى به یك" كل" اعتقاد دارد كه صرفا نمىتوان آن را جمع جبرى خصوصیّات و مشخصات اجزا دانست. به همین دلیل انسان را تنها مجموعهاى از اعضا كه با یكدیگر ارتباط مكانیكى دارند، نمىداند. در بدن به نوعى مدیریت مستقل به نام" نفس" اعتقاد دارد و از كیفیّتى به نام" مزاج" سخن مىگوید كه در ایجاد و حفظ سلامت نقش اساسى دارد. بدین معنى كه از نظر فیزیولوژیك، در هنگام بیمارى به جاى آنكه در ابتدا به سراغ تكتك اعضا و اجزا بدن برود، اختلالات و آسیبها را در درجهى اول معلول اختلال مزاج و سلامتى را حاصل تعادل و عملكرد صحیح همین مزاج مىداند. چنانكه مشاهده مىشود، در پزشكى امروز، اكثرا مسیر رسیدن به درمان برعكس مسیر طب سنّتى مىباشد. امروزه سعى بر این است كه هرچه بیشتر در سطح سلول و مولكول به بررسى اختلالات پرداخته شود؛ لذا منطقى به نظر مىرسد كه درك، فهم و توجیه برخى مبانى و معانى طب سنتى برطبق روشهاى جدید علمى دشوار یا غیر ممكن باشد. در ضمن باید به این نكته هم توجه داشت كه این اصول چندین قرن قبل پایهریزى شدهاند و ممكن است به دلیل عدم وجود امكانات، آزمایشگاهها و اطلاعاتى كه امروزه به یارى طب آمدهاند، با برخى توجیهات نادرست یا مبهم در طب سنتى روبرو شویم. امّا طب سنّتى همچنان ارزش خود را حفظ خواهد كرد. زیرا هدف طب، حفظ سلامت و رفع بیمارى است و روش طبىاى در این راه موفّق خواهد بود كه بتواند هرچه بیشتر به این اهداف اولیه دسترسى پیدا كند.
به عبارت دیگر ملاك اعتبار یا عدم اعتبار یك روش طبى این است كه آیا از نظر عملى به آن اهداف دست یافته است یا نه؟ در مورد طب سنتى نیز همین
شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 59
سؤال مطرح است. با توجه به گذشته، جواب این پرسش آشكار خواهد گشت.
البته چنین به نظر مىرسد كه برخى اصول فعلى علم طب همانهایى هستند كه سالها قبل افرادى مثل ابن سینا، رازى و دیگران به آنها اشاره كردهاند و امروزه همان اصول در غالب واژهها و اصطلاحات جدید به كار مىروند. به عنوان مثال مىتوان نكات زیر را در نظر داشت:
انسان جهت انجام كار و فعالیتهاى خود به انرژى نیاز دارد. این انرژى بالقوّه در اصطلاح طب سنتى" قوا" نام دارد. براى تولید این انرژى بالقوّه باید مواد حاصل از سوختوساز بدن، تبدیل به موادى با انرژىهاى حرارتى، شیمیایى، الكتریكى و ... شوند. این مواد انرژىزا همان مولكولهاى كربندار، هیدروژندار، نیتروژندار و اكسیژندار هستند كه شاید بتوان آنها را معادل تقریبى" ارواح" دانست. قوا كار خود را توسط ارواح انجام مىدهند. عمل سوختوساز و تولید ارواح و مواد انتهایى حاصل از متابولیسم در" اعضا" انجام مىگیرد. اعضا از مواد حاصل از متابولیسم غذاها ایجاد شدهاند و محل تولید كار و حرارت هم هستند. مواد لازم جهت سوختوساز توسط خوراكها وارد بدن مىشوند. مواد اولیه غذاها از ذرّاتى تشكیل شده كه در طبیعت به صورت تركیبى وجود دارند و همراه با آب و الكترولیتها به بدن وارد مىشوند. این ذرّات معادل" عناصر" یا" اركان" هستند. خوراكها پس از تغییراتى وارد كبد شده و در آنجا پس از طى مراحلى به صورت مواد سازندهى بدن درمىآیند و به صورت خون و تركیبات دیگرى به اعضا مىرسند. این تركیبات معادل" اخلاط" هستند و این كار را در اصطلاح تولید خلط مىنامند. براى اخلاط چهارگانه مىتوان معادلهاى تقریبى بدین صورت در نظر گرفت:
شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 60
- خون: كه قسمت اعظم آن سرم است.
- بلغم: لنف و موكوس.
- صفرا: صفرا و املاح صفراوى.
- سودا: مواد فیبرینى و گلبولهاى قرمز.
یكى از مشخصات هر فرد، عمل دستگاه" نوروهومورال" اوست كه اعمال جسمى و روانى فرد را هدایت مىكند. دستگاه نوروهومورال هر فرد در عین حال كه ممكن است با گروهى از مردم دیگر مشابهتهایى داشته باشد، داراى امتیازاتى است كه بهطور ارثى (ژنتیك) به او رسیده است و واكنش او را در مقابل عوامل بیرونى و درونى تنظیم مىكند. به این مشخصات در اصطلاح طب سنّتى" مزاج " مىگویند.
در مورد انواع مزاج باید به فعالیت دستگاه نورواندوكرین اشاره كرد.
دستگاه نورواندوكرین دستگاهى متشكل از غدد درونریز و سلسله اعصاب بدن است. این دو باهم در ارتباط بسیار نزدیك هستند و توسط هورمونها و تحریكات خود، كلیهى اعمال حیاتى و فعل و انفعالات شیمیایى بدن را تحت نظر مستقیم خود كنترل مىكنند. بروز هر عمل حیاتى توأم با یك سرى فعل و انفعالات است كه تقریبا همهى این اعمال در بدن تولید حرارت مىكنند. هر قدر این فعل و انفعالات شیمیایى سریعتر و شدیدتر انجام گیرد، مقدار حرارتى كه ایجاد مىشود، بیشتر است. شدت و كندى این اعمال و بالطبع شدت و ضعف تولید حرارت در بدن مستقیما مربوط به فعالیت غدد درونریز است كه
شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 61
اندازهگیرى آن با تعیین متابولیسم پایه صورت مىگیرد. در بین غدد درونریز، غدّه تیرویید بیش از دیگر غدد در سرعت بخشیدن به فعل و انفعالات شیمیایى و تولید حرارت و بالا بردن متابولیسم بدن نقش دارد. بهطورىكه هرچه فعالیت این غدّه بالاتر رود، متابولیسم بازال هم بالاتر مىرود. بدینترتیب در گذشته افرادى كه فعّالیت غدّهى تیرویید آنها در حد اعتدال بود را صاحب مزاج معتدل مىخواندند. افرادى كه متابولیسم بازال بالایى داشتند (مثلا در اثر فعّالیت بیش از حدّ غدهى تیرویید) گرممزاج و اشخاص با متابولیسم بازال پایین را سردمزاج مىگفتند.
فرضیهى دیگرى بیان مىكند كه حالتهاى سردى، گرمى، ترى و خشكى مىتواند در ارتباط با چگونگى عملكرد غدهى آدرنال و اثرگذارى آن بر فعّالیت سیستم ادرارى باشد. بدین صورت كه در پركارى این غدّه كه جذب سدیم و آب از طریق كلیهها افزایش مىیابد، فرد دچار مزاجى گرم و تر مىشود و در كمكارى آن، كه آب زیادى از بدن دفع مىشود، فرد مزاجى سرد و خشك پیدا مىكند. همچنین براساس فرضیهى دیگرى، اثر غذاها بر سیستم سمپاتیك و پاراسمپاتیك مىتواند به نوعى بیانكننده سردى و گرمى آنها باشد، تحریك سیستم سمپاتیك (آدرنرژیك)، با افزایش تحریكپذیرى نشاندهنده گرممزاج بودن غذا و تحریك سیستم پاراسمپاتیك با ایجاد سستى و رخوت عمومى عاملى براى سردمزاجى غذا مىباشد.
همچنین برخى از محققان با ذكر اثر غذاها بر كاهش یا افزایش قند خون
شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 62
و یا كاهش یا افزایش فشار خون درصدد توضیح اثر سردى و یا گرمى غذاها بودهاند. كه البته تمامى این استدلالات با سردمزاجى و یا گرممزاجى انسانها نیز گره خورده است. به عبارت دیگر تفاوت انسانها در عملكرد اعضاى بدن مىتواند منشاى سردمزاجى و گرممزاجى آنها باشد و تعامل انسان سردمزاج با غذاى سرد و انسان گرممزاج با غذاى گرممزاج مىتواند شدیدتر و سریعتر اتفاق افتاده و آثار گرمى و سردى را آشكار سازد.
البته با هیچیك از فرضیههاى ذكرشده، اثرگذارى غذاها بر مزاج انسان قابل توجیه نیست. چون هر قدر یك غذا از نظر میزان كالرى تولیدى در سطح پایینى باشد، باز در اثر متابولیسم در بدن تولید انرژى مىكند و هیچ غذایى باعث كاهش سطح انرژى بدن نمىشود. سردمزاج و یا گرممزاج بودن یك غذا را مىتوان تا حدودى به خاصیت آن غذا در تولید محیط اسیدى (اسیدوز) یا بازى (آلكالوز) منطبق كرد. براساس نوع تغییرى كه غذا درPH محیط داخلى بدن ایجاد مىكند به سردمزاج یا گرممزاج تقسیم شود و با توجه به اثرات سریع مواد غذایى در تغییرPH خون، این فرضیه در مورد مزاج غذاها منطقىتر به نظر مىرسد.
شایان توجه است كه هنوز هیچیك از فرضیههاى مطرحشده به اثبات نرسیده است و در این خصوص مطالعه و پژوهش بیشترى مورد نیاز است.
شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 63
دو مزاج دیگر نیز تعریف شده است، مزاج جبلّی که مزاجی است که فرد با آن به دنیا می آید. در واقع هر فرد از بدو تولدش دارای حرارت و رطوبت غریزی می باشد که به آن مزاج اصلی یا جبلی یا سرشتی یا مادرزادی می گویند. نوع دیگر مزاج عرضی است، مزاجی که فرد در دوران عمر خود بواسطه مشکلات و بیماریها وغیره دچار آن میشود و به این واسطه از اندازههای مزاج جبلّی خود فاصله میگیرد.
اشاره شده در ذخیره خوارزمشاهى، ج1، ص: 11
روشهای مزاج شناسی تا کنون
در حال حاضر هیچ روش استاندارد شده ای برای شناخت مزاجها وجود ندارد و تعدادی از اطبا سنتی بر پایه تجارب شخصی این اقدام را انجام میدهند که دارای یک پارچگی لازم نمیباشد و این موضوع خود باعث ایجاد تداخلات تشخیصی فراوانی گردیده که نتیجه ان سردرگمی بیشتر بیماران میباشد به همین جهت پژوهشگران بر آن شدند که با استفاده از منابع یک پرسشنامه استاندارد به منظور تشخیص مزاج را به تدوین، استانداردسازی و ارزیابی نمایند.
روش اجرا
به منظور تدوین پرسشنامه با استفاده متون و کتب موجود در زمینه طب سنتی شامل: قانون فی الطب: ابن سینا - الحاوی: محمد بن ذکریای رازی- ذخیره خوارزم شاهی: جرجانی- مخزن الادویه کامل الصناعه: علی بن عباس اهوازی- مفرح القلوب: حکیم ارزانی - خلاصه الحکمه: محمد حسین عقیلی خراسانی مورد بررسی همه جانبه قرار گرفته و بر اساس انواع مزاجهای تعریف شده در این منابع و حالتهای مرتبط با هر مزاج سؤالات پرسشنامه استخراج گردید. از آنجا که اجسام و عناصر موجود در بدن انسان دارای حالتهای مختلف در مزاجهای مختلف طبق متون مورد بررسی تعریف شده اند، بنابراین سؤالات پرسشنامه بر اساس حالتهای مختلف هر یک از عناصر و اجسام بدن انسان و حالتهای مختلف مرتبط با مزاجهای چهارگانه در هر مورد تدوین گردید.
بر اساس منایع دو گروه مزاج و طبع (سرشتی-جبلّی و عرضی) مورد توجه قرار گرفته است که پرسشنامه مستقلی برای ارزیابی هر یک از دو مزاج تعریف شد. پرسشنامه اول به منظور ارزیابی مزاج جبّلی یا سرشتی از 26 سؤال شامل ارزیابی رنگ پوست بدن (مناطق پوشیده)، رنگ مو در سر (دوران کودکی و نوجوانی)، ساختار مو در سر، ساختار کلی قرص صورت، اندازه بلندای پیشانی، نسبت اندازه چشم به صورت، رنگ مردمک چشم، ترکیب سفیدی چشم، ساختار بینی (قبل از هرگونه عمل جراحی)، اندازه بینی، وضعیت پرههای بینی، شکل گونهها، شکل لب، اندازه لب، شکل دهان، نسبت اندازه دهان به صورت، اندازه زبان، شکل چانه، طول گردن، قطر گردن، وضعیت عروق (در دمای معمولی)، شکل ماهیچههای بازو، شکل دستها، ظاهر شانهها، طول شانه و قطر شانه تشکیل گردید. در این پرسشنامه هر یک از سؤالات دارای حالتهای مختلف مرتبط با یکی از مزاجهای چهارگانه صفرا، دم، بلغم و سودا بوده و در واقع سؤالات چهارگزینه ای بوده و هر سؤال تنها یک پاسخ می تواند داشته باشد. مزاج سرشتی فرد مزاجی است که در اکثریت سؤالات 26 گانه حالتهای آن وجود داشته است. در حقیقت مزاج دارای بیشترین فراوانی در حالتهای مختلف مرتبط با سؤالهای 26 گانه مزاج سرشتی غالب تعریف شده است. (جدول ضمیمه 1)
روائی محتوای این پرسشنامه توسط گروه صاحب نظران متشکل از 5 متخصص طب سنتی ارزیابی شد و کلیه سؤالات و حالتهای مرتبط با هر مزاج در هر سؤال توسط تمام متخصصین مورد تأیید قرار گرفت. لذا توافق کامل تمامی متخصصین مبنای انتخاب هر سؤال و گزینههای مرتبط با آن بوده است.
پرسشنامه دوم به منظور ارزیابی مزاج عرضی از 56 سؤال تشکیل گردید. سؤالات در 5 گروه بررسی گرایشات حسی با 7 سوال، بررسی گرایشات گوارشی با 8 سوال، بررسی گرایشات رفتاری با 15 سوال، بررسی گرایشات پنداری با 25 سوال و وضعیت ابتلا به بیماریها در وضعیت کنونی طبق بندی شدند. هر سؤال دارای حالتهای جهارگانه منتسب به یکی از مزاجها و طبایع چهارگانه ضفرا، دم، بلغم و سودا بوده و بر اساس تجارب اساتید و .طبق منابع طب سنتی هر انسان از یک ترکیب صد در صدی شامل انواع چهارگانه مزاج بوده و در واقع مزاج هر فرد از مجموع چهار مزاج به نسبتهای مختلف و با مجموع مساوی صد تشکیل شده است. مزاج دارای بالاترین سهم از بین مزاجهای چهارگانه، مزاج غالب فرد را مشخص میکند. بنابراین در حالت متعادل فرضی که در آن از هر چهار مزاج در بدن به نسبت مساوی وجود دارد سهم هر یک از مزاجها مساوی 25 درصد خواهد بود. از آنجا که عناصر و اجسام مختلف سهم متفاوتی در تعیین مزاج عرضی به خود اختصاص می دهندبسته به اهمیت هر بخش و مجموعه سوالات گرایشات مختلف در نظر گرفته در پرسشنامه، امتیازات هر بخش (بر اساس مرور منابع و توافق متخصصان) به طور متفاوت و به شرح ذیل در نظر گرفته شد::
بخش بررسی گرایشات حسی (شامل 7 سوال) دارای امتیاز کل 53.9 و امتیاز هر سوال بطور مساوی 7/7، بخش بررسی گرایشات گوارشی (شامل 8 سوال) با امتیاز کل 12و امتیاز هر سوال بطور مساوی2/1، بخش بررسی گرایشات رفتاری (شامل 15 سوال) با امتیاز کل 10و امتیاز هر سوال بطور مساوی666/0، بخش بررسی گرایشات پنداری (شامل 25 سوال) با امتیاز کل 10 و امتیاز هر سوال بطور مساوی384/0، بخش وضعیت ابتلا به بیماریها در وضعیت حال (در 4گروه)، با امتیاز کل 14و امتیاز هر سوال بطور مساوی5/3.
در نهایت مجموع امتیازات برای هر یک از حالتهای مرتبط به مزاجهای چهارگانه محاسبه شده و مزاجی که دارای بیشترین امتیاز باشد به عنوان مزاج غالب عرضی در نظر گرفته می شود. در این پرسشنامه، در مورد تمام حوزهها از حالتهای موجود تنها یک مورد قابل انتخاب می باشد بجز حوزه بیماریها در وضعیت کنونی که فرد می تواند چندین مورد را نیز انتخاب نماید. (جدول ضمیمه 2)
پس از تأیید روائی و نهائی سازی پرسشنامه توسط متخصصان، مطالعه در دو مرحله انجام شد. ابتدا در مرحله پیش مطالعه (Pilot)، پرسشنامه جهت اعتبار سنجی در 15 بیمار مورد ارزیابی قرار گرفت و به منظور ارزیابی پایائی پرسشنامه تكرار اندازه گیری 15 روز بعد در همان افراد انجام شد. به منظور تعیین پایائی درونی پرسشنامههای عرضی و سرشتی از شاخص آلفای كرونباخ و به منظور تعیین پایایی پرسشنامهها از ضریب همبستگی بین خوشهای (Inter Cluster Correlation) استفاده شد. به منظور تعیین میزان توافق در تعیین مزاج افراد مورد مطالعه در پیش و پس آزمون بر اساس پرسشنامهها آماره كاپا محاسبه گردید.
پس از تأیید پایائی پرسشنامه در پیش مطالعه، بررسی بر روی 197 بیمار مراجعه كننده به کلینیک تغذیه سیب دایت انجام شد، حجم نمونه به منظور برآورد شایع ترین مزاج در حد 50% با خطای 5% و دامنه قابل قبول 10% محاسبه گردید. معیارهای ورود به مطالعه مراجعه کنندگان 12 الی 70 سال و سالم و خروچ از مطالعه افراد زیر 12 سال و بالای 70 سال و بیمار در نظر گرفته شد. روند نمونه گیری آسان بوده و تمامی افراد تا تکمیل حجم نمونه وارد مطالعه شدند. هر دو بخش پرسشنامه به همراه اطلاعات دموگرافیك بیماران تكمیل گردید. در مورد شاخص توده بدنی، افراد با شاخص توده بدنی كمتر از 25 به عنوان طبیعی، افراد با شاخص توده بدنی 25 تا 30 به عنوان اضافه وزن و افراد با شاخص توده بدنی بالاتر از 30 به عنوان چاق در نظر گرفته شدند. به منظور توصیف خصوصیتهای كیفی و كمی به ترتیب از درصد و میانگین و انحراف معیار استفاده شد. به منظور بررسی ارتباط متغیرهای كیفی با مزاج بیماران از آزمون كای دو و به منظور بررسی ارتباط متغیرهای كمی با مزاج اندازه گیری شده از آزمون آنالیز واریانس استفاده شد. P value كمتر از 0.05 از نظر آماری
معنی دار در نظر گرفته شد. تجزیه و تحلیل دادهها توسط نرم افزار SPSSنسخه 20.0 انجام شد.
نتایج
در بررسی پایائی پرسشنامه میزان شاخص آلفای كرونباخ برای پرسشنامه عرضی معادل 0.912 (p<0.001) و این شاخص در مورد پرسشنامه سرشتی معادل 0.852 (p<0.001) برآورد گردید. بر اساس ارزیابی همبستگی در پیش آزمون و پس آزمون مقدار همبستگی بین خوشه ای (ICC) در مورد پرسشنامه عرضی در مورد امتیاز محاسبه شده برای هر مزاج بالاتر از 0.9 و از نظر آماری معنی دار محاسبه گردید. (جدول شماره 1) در مورد پرسشنامه سرشتی از آنجا كه سؤالات دارای ماهیت لایتغیر بوده و امتیازدهی در طول زمان ذاتاً تغییری نخواهد داشت، شاخص همبستگی در مورد تمام انواع مزاج (100%) ارزیابی شد (نتایج نمایش داده نشده است).
امتياز مزاج | تعداد | ICC | P value |
صفرا | 15 | 967. | 0.001> |
دم | 15 | 901. | 0.001> |
بلغم | 15 | 938. | 0.001> |
سودا | 15 | 986. | 0.001> |
جدول شماره 1: مقدار همبستگی بین خوشهای (ICC) در مورد انواع مزاج بر اساس پرسشنامه عرضی مورد مطالعه در پیش و پس آزمون
مقدار آماره كاپا به منظور بیان مقدار توافق غیر شانسی در تعیین مزاج افراد مورد مطالعه در پیش و پس آزمون در مورد پرسشنامه عرضی معادل 0.901 (p<0.001) و در مورد پرسشنامه سرشتی معادل 1 برآورد گردید.
افراد مورد مطالعه در مرحله دوم بررسی شامل 197 بیمار بود كه از این تعداد 14 نفر (7.1%) مرد و مابقی زن بودند. میانگین سن افراد مورد مطالعه (11.8)36.6 بود. جوانترین فرد مورد مطالعه 13 ساله و مسن ترین فرد 66 ساله بودده است. میانگین شاخص توده بدنی در افراد مورد مطالعه (4.9)28.4 بود.
دسته بندی گروه های سنی به افراد زیر 25 ساله، 25 تا 40 ساله و بالاتر از 40 سال انجام شد، فراوانی افراد مورد بررسی در این زیر گروه ها به ترتیب (16.2%)32، (43.7%)86 و (40.1%)79 نفر بود. فراوانی افراد با شاخص توده بدنی طبیعی، اضافه وزن و چاق به ترتیب معادل (25.9%)51، (39.1%)77 و (35.0%)69 نفر بودند.
وضعیت مزاج افراد مورد مطالعه بر اساس پرسشنامه های سرشتی و عرضی به همراه ارتباط آن دو در جدول شماره 2 ارائه شده است.
مزاج | سرشتی | |||||
صفرا | دم | بلغم | سودا | مجموع | ||
عرضی | صفرا | 0 | 3 | 48 | 0 | 51 |
0.0% | 5.9% | 94.1% | 0.0% | 100% | ||
دم | 3 | 9 | 62 | 1 | 75 | |
4% | 12% | 82/7% | 1.3% | 100% | ||
بلغم | 1 | 5 | 24 | 0 | 30 | |
3.3% | 16.7% | 80.0% | 0.0% | 100% | ||
سودا | 1 | 4 | 32 | 4 | 41 | |
2.4% | 9.8% | 78.0% | 9.8% | 100% | ||
مجموع | 5 | 21 | 166 | 5 | 197 | |
2.5% | 10.7% | 84.3% | 2.5% | 100% |
جدول شماره 2- فراوانی انواع مزاج بر اساس دو پرسشنامه عرضی و سرشتی در افراد مورد مطالعه
بررسی ارتباط متغیرهای مستقل مورد مطالعه با انواع مزاج بر اساس پرسشنامههای سرشتی و عرضی در جدول شماره 3 ارائه شده است. همانگونه كه مشاهده میشود رابطه جنسیت با مزاج سرشتی از نظر آماری معنی دار بوده و بیش از 85% از زنان مورد مطالعه دارای مزاج بلغم از نظر سرشتی ارزیابی شدهاند، حال آنكه فراوانی مزاج های دم و صفرا در مردان به طور نسبی بیش از زنان مشاهده شده است. بر اساس ارزیابی به عمل آمده با پرسشنامه عرضی ارتباط معنی داری میان مزاج و جنسبت مشاهده نشد.
چاقی در ارتباط با مزاج ارتباط معنی داری را چه در ارزیابی سرشتی و چه عرضی نشان نداد. این عدم ارتباط آماری هم در ارزیابی كیفی و هم در ارزیابی كمی بر اساس شاخص توده بدنی مشهود است.سن افراد مورد مطالعه چه در ارزیابی دسته بندی شده و چه ارزیابی كمی با مزاج بر اساس ارزیابی سرشتی ارتباط معنی دار آماری نشان نداد. اما سن در هر دو ارزیابی كمی و كیفی با مزاج بر اساس ارزیابی عرضی ارتباط معنی دار آماری نشان داد. به نحویكه افراد جوانتر بیشتر در مزاج های صفرا و دم و افراد مسن تر بیشتر در مزاج سودا ارزیابی شده اند. مقدار وزن ارتباط معنی دار آماری با مزاج سرشتی و عرضی نشان نداد. اما قد ارتباط معنی دار آماری با مزاج سرشتی نشان داد. همانگونه كه در جدول مشاهده می شود با افزایش قد مزاج از سودا به صفرا تمایل نشان میدهد كه این روند از نظر آماری معنی دار بوده است.
جدول شماره 3- بررسی ارتباط مزاج سرشتی و عرضی با متغیرهای مورد مطالعه *آزمون كای دو ** آزمون آنالیز واریانس
بحث
مزاج انسانها بر اساس جنسیت
با توجه به منابع طب سنتی یک از اهداف تحقیق اثبات سردی و تری بین جنس مذکر و مونث بوده است که بر اساس نتایج بدست آمده در نتیجه تحقیق به اثبات این موضوع تحقق میبخشد در جدول شماره ... همانطور که ملاحظه میشود ......
مزاج مردان به قیاس با مزاج زنان گرم و خشك است و بدین سبب قوتهاى مردان اندر همه كارها فزونتر باشد؛.. و مزاج زنان به قیاس با مزاج مردان سرد و تر باشد، بدین سبب به قوت حیوانى و نفسانى از مردان باز پس تر باشند، و رگهاى ایشان باریكتر باشد، و مسام ایشان بستهتر، و گوشت اندامهاى ایشان بر هم نشسته تر و نارك تر...
ذخیره خوارزمشاهى، ج1، ص: 25
تغییرات مزاج بر اساس چاقی و لاغری
در منابع طب سنتی بطور مکرر اشاره شده است که در مزاج های سرد و تر (بلغم) میزان چربی بدن بیش از دیگر مزاج ها است و طبق محاسبات انجام گرفته در نتیجه تحقیق .........
تنهاى مردمان بهرى فربه است و بهرى لاغر و بهرى معتدل میان فربهى اندامها آكنده تر است، و گوشت آن سخت تر، و بهرى هست كه بدان سخت و آكندگى نیست. اما فربهى، دو گونه باشد: یكى از بسیارى گوشت و دیگر از بسیارى پیه، و آنچه از بسیارى گوشت باشد، مزاج گرم و تر باشد و آنچه از بسیارى پیه باشد، مزاج و سرد و تر باشد.
ذخیره خوارزمشاهى، ج1، ص: 26
مزاج انسان بر اساس سن
با توجه به اینکه در منابع مزاج سن مورد تاکید قرار گرفته است و پیشینیان این عقیده را داشته اند که با تغییر سن مزاج دچار تحول شده و بطبع ان میتواند فرد را از نظر سلامتی دچار تحول نمای د
که به همین واسطه در تحقیق انجام شده این موضوع مد نظر قرار گرفت که با نتایج بدست آمده .......
اما مزاج تن مردم اندر سالهاى طفلى و كودكى و نارسیدگى تا نزدیك روزگار رسیدگى گرم و تر باشد؛ و از نزدیك سالهاى رسیدن، ترى كمتر شود و گرمى برحال خویش باشد، تا آخر سالهاى جوانى؛ پس اندر روزگار جوانى مزاج او گرم و خشك باشد، و از پس سى و پنجسالگى گرمى كمتر میشود تا چون به روزگار كهلى رسد گرمى و ترى هر دو بسیار كمتر شده باشد. و از پس شصت سالگى كه به روزگار پیرى رسد، باقى گرم و ترى اصلى همچنان كمتر میشود تا آخر عمر.
ذخیره خوارزمشاهى، ج1، ص: 24
دانلود بخش اول فيلم مزاج شناسى (بصورت تستى)
نتیجه گیری
طب سنتی ایران بر پایه تجارب هزاران ساله استوار است و اساس طب سنتی نیز مزاج شناسی آن میباشد و بنظر میرسد از آنجایی که در زندگی پیشینیان ما مزاج شناسی آنقدر عادی و همه گیر بوده است که زحمت تشریح بیش از این را بخود نداده اند . گویا که تمام مردم از با سواد و بی سواد به آن اشراف داشته اند و همین موضوع باعث این شده است که روشهای تعریف شده در منابع طب سنتی گویای یک روش استاندارد شده بر پایه یک پرسشنامه دقیق طراحی نشده و همین موضوع باعث ایجاد یک هرج و مرج در تشخیص مزاج شده است علی رغم اینکه منابع موجود اختلاف نظری با هم ندارند. به همین علت طراحی چنین پرسشنامه بسیار ضرور ی بنظر میرسد تا محققین بتواند پژوهشهای خود را بر پایه این پرسشنامه استوار نمایند.
نویسنده مقاله حمید رضا شیخ روشندل
منابع
جرجانی-ذخیره خوارزمشاهی- ج1، ص: 11 -ج1، ص: 25-ج1، ص: - 26 -ج1، ص: 24
شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول صفحات متن، ص: 47 متن، ص: 48 ص: 49 ص: 50 ، ص: 51 ص: 53 ص: 54 ص: 55 ص: 59 ص: 60 ص: 61 ص: 62 ص: 63
عنوان طرح: "بررسی ارتباط با نازایی"
محقق مسئول: دکتر روشندل
دکتر ترانه باجارانی
الف) هدف کلی: بررسی رابطه چاقی و نازایی و بررسی رابطه چاقی و سقط جنین و زایمان زودرس
ب) هدف اختصاصی: تعیین اثر چاقی روی نازایی و تعیین اثر چاقی قبل از حاملگی روی سقط جنین و تولد نوزاد نارس
ج) فرضیات: چاقی روی قابلیت باروری زنان اثر منفی دارد.
الف) متغیرها:
متغیر وابسته: نازایی
متغیرهای زمینهای: سن، وضعیت تاهل، شغل، تحصیلات، وضعیت اقتصادی – اجتماعی
متغیرهای مستقل: وزن بدن (BMI)، طول مدت نازایی، پیروی اضافه وزن، زمان شروع چاقی (قبل از بلوغ یا بعد از آن)
نام متغیر (تعریف مفهومی متغیر) | تعریف علمی متغیر (نشانگر) | نوع متغیر | مقیاس | ابزار اندازه گیری | |
متغیرهای وابسته | نازایی | کاهش قابلیت تولید مثل بیشتر از 5 سال بعد از ازدواج | اسمی | کیفی | پرسشنامه |
متغیرهای زمینهای | سن | سن بر حسب سال | اسمی | کیفی | پرسشنامه |
تحصیلات | میزان تحصیلاتی که مدرکش را دارد | اسمی | کیفی | پرسشنامه | |
متغیرهای مستقل | وزن | وزن بدن به کیلوگرم که با ترازو اندازه گرفته شده | اسمی | کیفی | پرسشنامه |
طول مدت نازایی | مدت زمانیکه بعد از ازدواج و بدون جلوگیری حامله نمیشود و بر حسب سال حساب میشود | اسمی | کیفی | پرسشنامه |
ب) نوع مطالعه:
چون ارتباط بعضی عوامل ( در تحقیق ما - چاقی ) با مشکل مورد نظر (در تحقیق ما - نازایی ) مشخص گردیده است و حالا ما می خواهیم قدرت و میزان ارتباط عوامل مورد نظر ( چاقی ) در ایجاد مشکل (نازایی ) یا دخالت در ایجاد مشکل را تعیین کنیم از مطالعه هم گروهی ( Cohort ) استفاده می کنیم .
برای این کار یک گروه از خانم هایی که دارای چاقی هستند ( گروه مطالعه )، با گروهی از خانم هایی که چاق نیستند ، مقایسه می کنیم . پس از مشخص کردن گروهها، آنها را برای مدتی تحت پیگیری قرار می دهیم تا ببینیم که آیا نازایی آنها در رایطه با چاقی است، یا نه ؟
و کاهش وزن مشکل نازایی آنها را حل می کند یا نه ؟ حامله شدن در کدام گروه راحت تر است – گروه چاق یا غیر چاق ؟ مقایسه این دو گروه نتیجه مطالعه را مشخص می کند.
نمودار یک مطالعه گوهورت یا هم گروهی
(ارتباط چاقی و نازایی)
ج) فنون جمع آوری دادهها:
برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های کتبی که به افراد مورد بررسی داده می شود، استفاده خواهد شد. تکمیل پرسشنامه کتبی که در آن سوالات بصورت مکتوب ارائه شده، توسط پاسخ دهنده باید بصورت نوشته جواب داده می شود.
د) روش نمونه گیری:
این تحقیق نمونه گیری آسان می باشد. نمونه گیری آسان روشی از نمونه گیری است که برای آسانی کار، افرادی را برای مطالعه انتخاب می کنند که در هنگام یا دوره مطالعه در دسترس می باشند.
هـ) ملاحظات اخلاقی:
برای انجام طرح، اول هدف تحقیق و نتایج ممکن آن را برای افراد تحت بررسی توضیح میدهیم و بعد از جلب رضایت آنان شروع به انجام طرح میکنیم.
جداول خالی برای نتایج:
جدول شماره 1: توزیع فراوانی سن خانمها در دو گروه چاق و غیر چاق
گروه | گروه خانمها با اضافه وزن | گروه خانمها با وزن نرمال |
سن خانمها | ||
تا 20 سال | ||
25-20 | ||
30-25 | ||
35-30 | ||
40-35 |
جدول شماره 2: توزیع فراوانی سابقه نازایی در دو گروه چاق و غیر چاق
گروه | گروه خانمها با اضافه وزن | گروه خانمها با وزن نرمال |
سابقه نازایی (بر حسب سال) | ||
تا 5 سال | ||
5 تا 10 سال | ||
10تا 15 سال | ||
15 سال به بالا |
جدول شماره 3: توزیع فراوانی مقدار اضافه وزن در خانمهای گروه چاق
مقدار اضافه وزن به کیلوگرم | تعداد خانمها با اضافه وزن |
5 تا 7 کیلوگرم | |
7 تا 11 کیلوگرم | |
11 تا 20 کیلوگرم | |
20 تا 25 کیلوگرم | |
25 کیلوگرم به بالا |
جدول شماره 4: توزیع فراوانی علائم دیگر در دو گروه چاق و غیر چاق
گروه | مقدار اضافه وزن به کیلوگرم | تعداد خانمها با اضافه وزن |
علائم دیگر | ||
اختلال قاعدگی | ||
پر مویی | ||
آکنههای صورت | ||
ریزش مو | |
|
دل دردهای مبهم | ||
ضعف و خستگی زیاد |
پرسشنامه
فرم طرح "اثر چاقی روی نازایی"
سن: تا 20 سال..... 20 تا 25 سال ...... 25 تا 30 سال ...... 30 تا 35 سال ..... 35 تا 40 سال .....
تحصیلات: بی سواد ......... دیپلمه ........ فوق دیپلم ........ لیسانس .......... فوق لیسانس ...........
شغل: خانه دار ......... کارمند ............ آزاد ...........
سابقه نازایی (برحسب سال): تا 5 سال ..... 5 تا 10 سال..... 10تا 15 سال...... بیشتر از 15 سال .....
سابقه بیماریهای زنانه : آندومتریوز..... عفونت ...... تخمدان پلی کیتیک ......
وضعیت قاعدگی : منظم .......... غیر منظم .........
اگر قاعدگی غیر منظم دارید به چه صورت است : فاصله بین پریود ها زیاد شده است .............. میزان خونریزی قاعدگی کم شده است ........ بطور کلی پریود قطع شده است ...........
از علائم زیر کدام را دارید (علامت بزنید) ؟:
پرموئی.... سردردهای مزمن.... جوش های صورت.... اضافه وزن.... دل دردهای مبهم.... هیچ کدام ....
اگر اضافه وزن دارید ، میزان آن را علامت بزنید :
تا 5 کیلوگرم ... 5 تا 10 کیلوگرم ... 10 تا 15 کیلوگرم ... 15 تا 20 کیلوگرم ... بالای 20 کیلوگرم ...
از مشکلات غیر زنانه کدام را دارید : کم کاری تیروئید.... پرکاری تیروئید.... دیابت ....
بیماریهای قلبی – عروقی ..... هیچکدام .....
آیا شما سابقه عمل دارید: بلی .... خیر .... اگر دارید، چه عملی بوده، لطفا بنویسید.
آیا داروئی مصرف میکنید: بلی ... خیر.... اگر مصرف می کنید، چه داروئی، لطفا بنویسید.
منابع) ( References
فایلهای صوتی مزاج شناسی
مزاج شناسی، برای دريافت و شنیدن "بخش اول" كليك كنيد!
مزاج شناسی، برای دريافت و شنیدن "بخش دوم" كليك كنيد!
مزاج شناسی، برای دريافت و شنیدن "بخش سوم" كليك كنيد!
مزاج شناسی، برای دريافت و شنیدن "بخش چهارم" كليك كنيد!
مزاج شناسی، برای دريافت و شنیدن "بخش پنـجـم" كليك كنيد!
پروفسور روشندل
لورم ایپسوم متن ساختگی
تلفن: 44 33 22 11 (021) 98+
فکس: 44 33 22 11 (021) 98+
پست الکترونیکــ: prof.roshandel@gmail.com